نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق دانشگاه سیستان و بلوچستان
2 استادیار گروه فقه و مبانی حقوق دانشگاه سیستان و بلوچستان
3 کارشناس ارشد فقه و حقوق خصوصی دانشگاه شهید مطهری تهران
چکیده
عقل و شرع مباحثی نو در حیطهی علوم انسانی نیست و کتب اندیشمندان مشحون از تحلیلهای عمیق در این باب است. آنچه در بحث مذکور حائز اهمیت است، سخن از ارتباط این دو است. کاشانی برخلاف مسلک اخباری خود به استفادهی گونهای از عقل در فهم احکام شرع معتقد است، به این شکل که از عقل استدلالی بهعنوان یک ابزار برای رسیدن به حکم شرعی از منابع تعریفشده آن به کار گرفته میشود. این سخن بر خلاف نظر معتقدین به دلیل عقلی، و مباین با نظر کسانی است که عقل را منبع استنباط حکم شرعی می دانند؛ نوع نگرش او نسبت به عقل و ماهیت ابزارگونهاش برای رسیدن به حکم شرعی از منابع تعریف شده، شیوهی تفقه وی را به مجتهدان نزدیک میسازد و روش تفقه اخباری او را از دیگر اخباریان متمایز میکند. میرداماد عقل را نیروی مدرک واقعیت خارجی و تشخیصدهندۀ حقیقت از خطا میداند. وی طرفدار نظریهی تحسین و تقبیح عقلانی افعال است و معتقد به تلازم بین حکم عقل و شرع بوده و عقل را یکی از منابع معرفت و شناخت انسان میداند. او معتقد است که هر دو مقوله از یک حقیقت عینی و خارجی خبر میدهند. از این رو، اِخبار عقل و شرع هماهنگ با یکدیگر است و این سخن با ذات حقیقت سازگار است، زیرا حقیقت به حسب ذات خود، با تعدد و دوگانگی سازگار نیست. به اعتقاد وی حقیقت ازآن جهت که حقیقت شناخته میشود یگانه است، لذا آنچه شرع به دست میدهد با آنچه عقل به آن میرسد یکسان و متلازم است.
تازه های تحقیق
نتیجهگیری
- بطور کلی در تاریخ تفکر اسلامی در رابطه با نسبت بین عقل و دین سه نظریه کلی وجود دارد:
- عقلگرایی افراطی: نظر کسانی است که معتقدند همهی معارف دینی با عقل درک میشود. درواقع اینها میگویند که عقل قادر است به واقعیت اسرار الهی دست یابد و در تعارض آن با متون وحیانی تأویل بسیاری از مطالب ضروری است.
- عقلگرایی اعتدالی: همانگونه که وحی و شریعت، یکی از منابع معرفت انسان است، عقل نیز از منابع معرفت و شناخت انسانی است. در واقع اینها میگویند عقل و دین، هر دو از یک حقیقت عینی و خارجی اخبار میکند. ازاینرو، اخبار آنها هماهنگ با یکدیگر است.
- ظاهرگرایی: کسانی که بر ظواهر دینی جمود دارند و به صراحت میگویند عقل بشر به حکم اینکه محدود است، هرگز نمیتواند به حقیقت دست یابد و از درک اسرار الهی بی نصیب است.
- میرداماد یکی از طرفداران سرسخت تحسین و تقبیح عقلانی افعال است.
- از حیث دسته بندی باید میرداماد را قائل به نظریهی دوم دانست، زیرا کسی که قائل به حسن و قبح عقلی است، تلازم بین حکم عقل و شرع را قبول دارد.
- میرداماد عقل را یکی از منابع معرفت و شناخت انسان میداند و معتقد است هر دو از یک حقیقت عینی و خارجی اخبار میکنند. ازاینرو، اخبار آنها هماهنگ با یکدیگر است و این مطلب با ذات حقیقت سازگار است، لذا آنچه شرع بهدست میدهد، با آنچه عقل به آن میرسد، یکسان و متلازم است.
- فیض عقل را به عنوان منبعی مستقل در عرض کتاب و سنت مورد پذیرش و شناسایی قرار نداده است. ولی نوع نگرش فیض نسبت به عقل و کاربرد آن او را به مجتهدان نزدیک میسازد و روش تفقه اخباری او را از دیگر اخباریان متمایز میسازد و عقل را در حد ابزار استنباط احکام شرعی میپذیرد.
فیض را نباید فقیهی ظاهرگرا و فاقد نوآوری دانست؛ اهمیتدادن به عقل، تفسیر باطنی روایات و اخبار، و اختیار آرای فقهی متمایز از آرای مشهور فقیهان، مبین مکتب فقهی متمایز او از اخباریان ظاهرگرا است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Relationship between Reason and Shari'ah from Mirdamad's and Faiz Kashani's Viewpoints
نویسندگان [English]
- mojtaba sargazi poor 1
- Nader Mokhtari afrakati 2
- amir barani 3
1 Ph.D. student of jurisprudence and the foundations of law at Sistan and Baluchestan University
2 . Member of the faculty of jurisprudence and the foundations of law at Sistan and Baluchestan University.
3 Master of jurisprudence and private law, Shahid Motahari University of Tehran
چکیده [English]
Reason and Shari'ah are not new topics in the humanities and the books of scholars have been full of in-depth analysis,what matters is the relationship between the two,Kashani believes in the instrumental use of reason in his understanding of Shari'a laws, contrary to his Akhbari's method,In this way, reason is used as a tool in the path of reasoning to reach a Shari'a law from its defined sources.That is contrary to what believers because of reason express and his view contradicts those who regard reason as the source of the inference of the Shari'a law, His approach to reason and the nature of his instrumental approach to the Shari'a of the sources of the defined sources of his method of approach brings him closer to the Jurists .And the his method in jurisprudence distinguishes him from other Akhbari's jurists.Mirdamad regards reason as the perceiving force of external reality and recognizing the truth of error.He is in favor of the theory of rational Good and Evil of Deeds and he believed in the interplay between the Reason and Shari'ah and he considers reason to be one of the sources of human knowledge.He believes that both cases convey an objective and external truth, hence, reason and Shari'ah are in harmony with one another and this statement is consistent with the essence of truth, for truth is not compatible with multiplicity and duality in its essence.He believes that truth is unique in that it is known as truth, so what the Shari'ah gives is equal to what the intellect attains.
کلیدواژهها [English]
- Reason
- Religion
- the Relationship between Reason and Religion
- Existentialists
- Mirdamad
- Feyz Kashani
- Rationalists