%0 Journal Article %T رابطه عقل وشرع از دیدگاه میرداماد و فیض‌کاشانی %J عقل و دین %I آیت الله دکتر احمد بهشتی %Z ۲۵۸۸-۳۸۱X %A سرگزی پور, مجتبی %A مختاری افراکتی, نادر %A بارانی, امیر %D 2019 %\ 03/21/2019 %V 11 %N 20 %P 203-230 %! رابطه عقل وشرع از دیدگاه میرداماد و فیض‌کاشانی %K عقل %K دین %K میرداماد %K فیض کاشانی %R %X   عقل و شرع مباحثی نو در حیطه­ی علوم انسانی نیست و کتب اندیشمندان مشحون از تحلیل­های عمیق در این باب است. آنچه در بحث مذکور حائز اهمیت است، سخن از ارتباط این دو است. کاشانی برخلاف مسلک اخباری خود به استفاده­ی گونه­ای­ از عقل در فهم احکام شرع معتقد است، به این شکل که از عقل استدلالی به­عنوان یک ابزار برای رسیدن به حکم شرعی از منابع تعریف­شده آن به کار گرفته می­شود. این سخن بر خلاف نظر معتقدین به دلیل عقلی، و مباین با نظر کسانی است که عقل را منبع استنباط حکم شرعی می دانند؛ نوع نگرش او نسبت به عقل و ماهیت ابزارگونه­اش برای رسیدن به حکم شرعی از منابع تعریف شده، شیوه­ی تفقه وی را به مجتهدان نزدیک می­سازد و روش تفقه اخباری او را از دیگر اخباریان متمایز می­کند. میرداماد عقل را نیروی مدرک واقعیت خارجی و تشخیص­دهندۀ حقیقت از خطا می‌داند. وی طرفدار نظریه‌ی تحسین و تقبیح عقلانی افعال است و معتقد به تلازم بین حکم عقل و شرع بوده و عقل را یکی از منابع معرفت و شناخت انسان می‌داند. او معتقد است که هر دو مقوله از یک حقیقت عینی و خارجی خبر می‌دهند. از این رو، اِخبار  عقل و شرع هماهنگ با یکدیگر است و این سخن با ذات حقیقت سازگار است، زیرا حقیقت به حسب ذات خود، با تعدد و دوگانگی سازگار نیست. به اعتقاد وی حقیقت ازآن جهت که حقیقت شناخته می‌شود یگانه است، لذا آنچه شرع به دست می‌دهد با آنچه عقل به آن می‌رسد یکسان و متلازم است.     %U https://www.aghlodin.ir/article_104868_5dc322cde518ccf5de36d8d8c8d0910f.pdf