نویسنده : هیأت تحریریه مجله این نوشتار، نخست مروری دارد بر دو تقسیم از تقسیمات علوم که یکی میراث ارسطوست که ابن سینا آن را در برخی از آثار خود بازتاب داده است، و دیگری از خود وی. سپس نگاه کوتاهی دارد بر چند تقسیمی که در اروپا و در قرون جدید مطرح شده است. نگارنده علوم را به انسانی و غیرانسانی تقسیم کرده و معتقد است که علوم انسانی ...
بیشتر
نویسنده : هیأت تحریریه مجله این نوشتار، نخست مروری دارد بر دو تقسیم از تقسیمات علوم که یکی میراث ارسطوست که ابن سینا آن را در برخی از آثار خود بازتاب داده است، و دیگری از خود وی. سپس نگاه کوتاهی دارد بر چند تقسیمی که در اروپا و در قرون جدید مطرح شده است. نگارنده علوم را به انسانی و غیرانسانی تقسیم کرده و معتقد است که علوم انسانی با انسان و علوم غیرانسانی با اشیائی غیر از انسان سر وکار دارد، و بنابراین، ارزش علوم انسانی نسبت به علوم دیگر به همان اندازه است که انسان بر سایر اشیاء برتری دارد. در این میان فلسفه از جایگاهی والا برخوردار است، و باید به عنوان مادر علوم انسانی شناخته شود؛ زیرا فلسفه است که از مبدء و غایت و چرائی وجود انسان بحث میکند. ***
احمد بهشتی[1] از آن جایی که صحابت پیامبر| برای آنهایی که منحرف نشدهاند، فضیلت محسوب میشود، و از آن جایی که همه صحابه در فضیلت یکسان نیستند، این نوشتار در پی این است که به دور از تعصب و جمود، افضل صحابه را شناسائی کند. با توجه به این که برخی به افضلیت ابوبکر رای داده، و احیاناً عمر را هم بعد از ابوبکر افضل شمردهاند، در این نوشتار، ...
بیشتر
احمد بهشتی[1] از آن جایی که صحابت پیامبر| برای آنهایی که منحرف نشدهاند، فضیلت محسوب میشود، و از آن جایی که همه صحابه در فضیلت یکسان نیستند، این نوشتار در پی این است که به دور از تعصب و جمود، افضل صحابه را شناسائی کند. با توجه به این که برخی به افضلیت ابوبکر رای داده، و احیاناً عمر را هم بعد از ابوبکر افضل شمردهاند، در این نوشتار، با استناد به مناظره امیرالمؤمنین× با ابوبکر و ملاکات مستند و مستدلی که آن حضرت برشمرده، ثابت کرده ایم که آن حضرت بر همه صحابه برتری دارد. به دلایل و ملاکات خواجه طوسی هم اشاره کرده ایم. [1]. دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد علوم و تحقیقات تهران. www.ahmadbeheshti.ir
مهدی بهشتی[1]
ابن سینا در اواخر الاهیات شفا برهانی بر ضرورت وجود نبی اقامه میکند که مبتنی بر نیاز انسانها به قانون در زندگی اجتماعی شان است. حال با توجه به مقدمه این برهان ممکن است این اشکال مطرح گردد که او با ابتناء آن بر نیاز انسانها در حیات دنیوی به قانون و در نتیجه قانون گذار، به شائبه سکولاریزه یا عرفی کردن دین دامن زده است.
برای ...
بیشتر
مهدی بهشتی[1]
ابن سینا در اواخر الاهیات شفا برهانی بر ضرورت وجود نبی اقامه میکند که مبتنی بر نیاز انسانها به قانون در زندگی اجتماعی شان است. حال با توجه به مقدمه این برهان ممکن است این اشکال مطرح گردد که او با ابتناء آن بر نیاز انسانها در حیات دنیوی به قانون و در نتیجه قانون گذار، به شائبه سکولاریزه یا عرفی کردن دین دامن زده است.
برای پاسخ به این مسئله، ابتدا با بیان مقدماتی به شرح دقیق معنا و مفهوم عرفی کردن دین میپردازیم و سپس با بیان لوازم آن که تغییر یا تعطیل احکام شرع در جهت هماهنگی با دنیای مدرن است، نشان میدهیم که نه تنها در این برهان بلکه در موارد مشابهی همچون حضور عرف در فقه یا بنیان دنیوی براهین جهان شناختی اثبات وجود خدا نیز عناصر ضروری سکولاریزاسیون دین حضور ندارد.
[1]. دانشجوی دکتری فلسفه غرب ـ دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد علوم و تحقیقات تهران mbeheshti92@yahoo.com
شهاب الدین ذوفقاری[1]
افتراق جدی ابنسینا از ارسطو در الاهیات بالمعنی الاخص از طرح احکام واجبالوجود و ارائه برهان وجوب و امکان، در برابر برهان محرک نخستین، آغاز میشود. بدین ترتیب فاعلیت الهی از دیدگاه ابنسینا فاعلیت وجودی است نه تحریکی و بنابراین تا آنجا که وجود و آثار وجود دیده میشود، میتوان فاعلیت الهی را سراغ گرفت، خواه ...
بیشتر
شهاب الدین ذوفقاری[1]
افتراق جدی ابنسینا از ارسطو در الاهیات بالمعنی الاخص از طرح احکام واجبالوجود و ارائه برهان وجوب و امکان، در برابر برهان محرک نخستین، آغاز میشود. بدین ترتیب فاعلیت الهی از دیدگاه ابنسینا فاعلیت وجودی است نه تحریکی و بنابراین تا آنجا که وجود و آثار وجود دیده میشود، میتوان فاعلیت الهی را سراغ گرفت، خواه حرکت در کار باشد یا خیر؛ تمایز ابنسینا از فلوطین نیز در مبحث فیض الهی در توجیه و تبیین ارادهی حقتعالی است. فلوطین به همین مقدار بسنده میکند که نمیتوان برای مبدأ نخستین ارادهای از قبیل ارادهی ما انسانها قائل شد.
اما ابنسینا کوشیده است دیدگاه خود دربارهی عنایت الهی را چنان سامان ببخشد که در پرتو آن علم، قدرت، اراده، فاعلیت و دیگر صفات ذاتی و فعلی به نحو درست تبیین گردد و نقشی همچون حد وسط برای اثبات اتحاد اراده و علم ایفا کند. از دیدگاه ابنسینا ارادهی ذاتی خداوند و فاعلیت ایجادی او در پرتو علم عناییاش به ذات خود قابل تبیین است، بدون آنکه قصد و غرضی ورای ذات اقدس خود داشته باشد
[1]. استادیار دانشگاه معارف قرآن و عترت اصفهان. shahabquran@yahoo.com
مصطفی سامانی قطب آبادی[1]
مسألهی اثبات وجود خداوند همواره مورد توجه فلاسفه و متکلمان بوده است. در این راستا براهین متعددی ارائه شده است که یکی از آنها برهان حدوث است. در این برهان، که عمدتاً به وسیله متکلمان مورد استفاده قرار میگیرد، حدوث زمانی شیء حادث موجب نیازمندی آن به علت شناخته میشود. ادعای متکلمان در این برهان این است ...
بیشتر
مصطفی سامانی قطب آبادی[1]
مسألهی اثبات وجود خداوند همواره مورد توجه فلاسفه و متکلمان بوده است. در این راستا براهین متعددی ارائه شده است که یکی از آنها برهان حدوث است. در این برهان، که عمدتاً به وسیله متکلمان مورد استفاده قرار میگیرد، حدوث زمانی شیء حادث موجب نیازمندی آن به علت شناخته میشود. ادعای متکلمان در این برهان این است که هر امر حادثی نیازمند علتی است که او را از نیستی به هستی میرساند. اگر این علت نیز امر حادثی باشد او هم نیازمند علتی دیگر خواهد بود. علت سوم هم اگر مانند امر اول و دوم امری حادث باشد او نیز نیازمند علتی دیگر خواهد بود و.... از آنجا که تسلسل در علتها محال است، سلسله حوادث در نهایت باید به علتی ختم شود که دیگر حادث نباشد؛ یعنی امری قدیم باشد و سابقه نیستی و عدم در آن راه نداشته باشد. این مقاله ضمن تبیین برهان حدوث متکلمان به بیان اشکالات وارده بر آنها میپردازد و در پایان نتیجه گرفته میشود که اگر برهان حدوث را از دیدگاه علامه طباطبایی بر مبنای حرکت جوهری تقریر کنیم، برهان مفید و پیروزی خواهد بود.
[1]. مدرس دانشگاه پیام نور جهرم. mostafa.samani92@gmail.com
سید علیرضا کبیری[1]
این نوشتار در پی آن است که نشان دهد در استعمالات دینی و به ویژه قرآنی، معنای ظاهری قلب همان عضو صنوبری است که در سینه جای دارد؛ ولی معنای واقعی آن، همان گوهر ذات آدمی است، و همان نفسی است که در تعریف آن گفته میشود: «کمال اول جسم آلی است که با قوای دراکه و فعاله شناخته میشود» گاهی به این گوهر شریف روح نیز گفته ...
بیشتر
سید علیرضا کبیری[1]
این نوشتار در پی آن است که نشان دهد در استعمالات دینی و به ویژه قرآنی، معنای ظاهری قلب همان عضو صنوبری است که در سینه جای دارد؛ ولی معنای واقعی آن، همان گوهر ذات آدمی است، و همان نفسی است که در تعریف آن گفته میشود: «کمال اول جسم آلی است که با قوای دراکه و فعاله شناخته میشود» گاهی به این گوهر شریف روح نیز گفته میشود؛ چرا که آیه کریمه «نفخت فیه من روحی» بیانگر این است که آدمیت حضرت آدم× و قابلیت وی برای مسجود شدن فرشتگان زمانی بود که او از روح منفوخ الهی برخوردار شد. عقل به معنای اسم ذات، همان قوه دراکه ای است که برتر از حس و وهم و خیال است، و کارش ادراک کلیات و صدور احکامی در بعد نظر و در بعد عمل است و به دو قسم عقل نظری و عقل عملی تقسیم میشود. اگر قلب از راه تزکیه و تهذیب نورانیت پیدا کند، عقل را هم به نور خویش منور میکند، و به تفکرات و تأملات مفید روی میآورد، و در غیر این صورت، به شیطنت و مکر و حیلت میپردازد.
[1]. کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد علوم و تحقیقات تهران. Az.kabiri@gmail.com
جایگاه علوم انسانی.............................................................................................................................................................................. 7
هیأت تحریریه................................................................................................................................................................................... 7
افضل صحابه کیست؟....................................................................................................................................................................... ...
بیشتر
جایگاه علوم انسانی.............................................................................................................................................................................. 7
هیأت تحریریه................................................................................................................................................................................... 7
افضل صحابه کیست؟....................................................................................................................................................................... 23
احمد بهشتی..................................................................................................................................................................................... 23
بررسی برهان ابن سینا بر ضرورت نبوت با توجه به معضله عرفی کردن دین................................ 47
مهدی بهشتی................................................................................................................................................................................... 47
تبیین اراده ذاتی و فاعلیت وجودی خداوند از رهگذر نظریهی عنایت نزد ابن سینا................... 67
شهاب الدین ذوفقاری.................................................................................................................................................................. 67
نقد و بررسی مبانی برهان حدوث متکلمین دربارۀ اثبات خدا.................................................................... 89
مصطفی سامانی قطب آبادی................................................................................................................................................. 89
دین و رابطه قلب و عقل............................................................................................................................................................ 105
سید علیرضا کبیری.............................................................................................................................................................. 105