نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، گروه فلسفه و کلام اسلامی
2 دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان
چکیده
استکمال نفس از دیدگاه فلسفه و عرفان امری پذیرفته شده است. آنچه در این میان بحثبرانگیز است چگونگی استکمال نفس و بررسی عوامل دخیل در این روند میباشد. ملاصدرا، عوامل دستیابی به کمال را دو عامل شدت وجود و قوت مدرکات میداند. از حیث وجودی، نفس، مراتب نفس نباتی، حیوانی و در نهایت نفس انسانی را پشتسر مینهد و از حیث مدرکات نیز بر سه قسم انسان طبیعی، نفسی و عقلانی موجودیت مییابد. به این ترتیب کمال نهایی انسان از منظر وی مبدل شدن نفس به جهانی عقلی در سایهسار اتحاد با عقل فعال میباشد. ابن عربی نیل به کمال را در گرو تزکیه و تهذیب نفس و پیمودن مراحل مختلف سیر وسلوک مبتنی بر علمی حقیقی میداند؛ به نحوی که سالک در اثر ازاله قیود و رفع حجب ظلمانی در مسیر قرب حق در مراتب قوس صعود رفعت وجودی مییابد. معرفتی که ابن عربی منظور نظر دارد، علمی کشفی است که با استمداد از نیروی عشق، در نهایت به درک وحدت وجود که همان فناء فیالله است، منجر میگردد. این مقاله با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی در پی مقایسه آراء این دو اندیشمند درباره کیفیت استکمال نفس انسان بوده، به این نتیجه نائل میگردد که گرچه نظرات این دو به واسطه اشتراک در پذیرش آیات قرآنی و شهودات کشفی دارای مشترکاتی است، اما از جهت شیوه بیان و میزان تاثیرگذاری عوامل درکمال نفس تفاوتهایی دیده است.
تازه های تحقیق
نتیجهگیری
ملاصدرا در تبیین کیفیت کمال نفس، دیدگاهی منطبق با اصول کلی حکمت متعالیه ارائه میدهد؛ باور به مراتب تشکیکی وجود، او را به مراتب تشکیکی کمال انسان سوق داده، بدین ترتیب امکان عقلی درجات مختلف کمال انسانی را فراهم آورده است. بر این اساس وقتی وجودات مختلف باشند سعادت حاصل از درک مراتب مختلف وجود نیز متفاوت خواهد بود.
به علاوه با طرح بحث عقل و بیان دو چهره نظری و عملی آن، سعی در ارائه جایگاه ویژه آن در تکامل انسان دارد. البته ایشان تاکید بیشتری برعقل نظری داشته و استدلال او در این باره اولا از حیث ذاتی بودن علم و اتحاد آن با وجود و از دیگر سوی ابتنای عمل بر علم به واسطه لحاظ نوعی علیت غایی برای علم در انجام عمل است. از تحلیل نظرات ابن عربی در این باب نیز به وجود نوعی مقارنه محتوایی در نظرات وی با ملاصدرا نائل میگردیم به نحوی که میتوان آن گونه که ملاصدرا، خود نیز به آن اذعان دارد اورا وامدار اندیشههای اصیل عرفانی اما در چارچوبی استدلالی قلمداد نمود. پر رنگ بودن توجه به حکمت عملی در مقابل حکمت نظری را میتوان از دیگر وجوه افتراق حکمت عرفانی ابن عربی در قیاس با حکمت متعالیه ملاصدرا دانست.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Human Perfection in Ibn Arabi and Mulla Sadra's Thought
نویسندگان [English]
- Mahdi Dehbashi 1
- peimaneh zamani 2
1 professor of Azad university, Department of Philosophy and Theology, Azad unirersity, Khorasgan branch , Isfahan , lran,corresponding author.
2 [2]. PhD student in Philosophy and Theology, Department of Philosophy and Theology , Azad unirersity, Khorasgan branch, Isfahan, lran.
چکیده [English]
For Ibn Arabi achieving perfection depends on self-refinement and journeying the various stages of spiritual experience based on real knowledge, in a way that in opening journeying the wayfarer has not any knowledge to himself and consequently to God; eventually by achieving self-knowledge he discovers he is nothing but God.
Mulla Sadra knows the factors of achieving perfection as to be the intensity of existence and strength of perceptions. Soul traverses existentially the degrees of vegetable, animal and finally human soul and finds entity based on the three types of natural, spiritual and rational existence. He considers the rational man as having the theoretical and practical intellect and for each of these degrees other ones, too. Thus, for him the ultimate perfection of the human being is to transform the soul to an intellectual world in the shadow of unifying with the active intellect.
The hypothesis of this article is that despite gross similarities the approaches to these two worlds have some differences. The most important differences are briefly explaining, processing and organizing data, the expression, the attention to the practical and applied aspects of subject and argumentation.
کلیدواژهها [English]
- soul
- Knowledge
- Ibn Arabi
- Mulla Sadra
- reason