نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه شیراز
2 استادیار دانشکده الهیات دانشگاه شیراز
چکیده
از جمله مباحثی که ریشه در کلمات فلاسفه پیشین دارد، بحث از علل مادی و جسمانی است. فلاسفه بر این عقیدهاند که علل جسمانی نمیتواند دارای آثار نامحدود باشد. برای اثبات این ادعا، به لزوم «وضع و محاذات» به عنوان شرط تاثیر این علل تمسک جستهاند. برخی از حکمای متاخر نظیر حاجی سبزواری و علامه طباطبایی علاوه بر این برهان، از «حرکت جوهری» صدرایی نیز بهره برده و برهان دیگری برای این مدعا اقامه کردهاند. اگر فعل و اثر فاعل جسمانی بر اساس این براهین، متناهی باشد، انفعال و یا تاثیرپذیری امور جسمانی نیز نمیتواند غیرمتناهی باشد؛ زیرا آنچه حکم به عدم تناهی آن میشود، اثر فاعل و علت جسمانی است. این تاثیر، مستلزم یک متاثر است که همان انفعال امر جسمانی است که به دلیل تناهی اثر فاعل، نمیتواند نامحدود باشد. در این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی و با هدف ارزیابی دو دلیل مذکور، نشان داده میشود که این ادله در اثبات مدعای خود استحکام لازم را ندارند؛ به گونهای که علاوه بر ناهماهنگی با برخی اصول مبرهن فلسفی، برخی از شواهد دینی نیز خلاف آن را تایید میکند و نشان میدهد که یک امر جسمانی در انفعال و تاثیرپذیری، محدودیتی ندارد. حاصل تحقیق حاکی از آن است که مطابق برخی از شواهد فلسفی و دینی، انفعال نامحدود امور جسمانی غیر ممکن نیست.
تازه های تحقیق
6- نتیجه گیری
ادله تناهی آثار علل جسمانی با توجه به آنچه گفته شد به لحاظ فلسفی از استحکام لازم برخوردار نیستند؛ گرچه بطلان دلیل مستلزم بطلان مدعا نیست. از طرف دیگر شواهد برگرفته از متون دینی مانند قرآن، به دلیل اختلاف مفسرین در توجیه آنها و تفسیر مبتنی بر احتمال، نمیتواند در نفی و یا اثبات تناهی آثار علل جسمانی موثر افتد. باید اذعان کرد که بحث از احکام و خواص اجسام، مربوط به حوزه علوم طبیعی است؛ همانگونه که ابنسینا در کتاب شفا عمل کرده و این بحث را در بخش طبیعیات مطرح کرده است. گرچه علیت به حیطه فلسفه ارتباط پیدا میکند، اما در فلسفه و مابعدالطبیعه از علت تعریف خاصی ارائه میشود که با آنچه در علوم طبیعی به این نام خوانده شده، تفاوت اساسی دارد. خلط این معنا و پرداختن به احکام و خواص اجسام و نحوه تاثیر و تاثر آنها در فلسفه، میتواند موجب مغالطه و ابهام شود. این امری است که در این مقاله با نقد ادله تناهی آثار علل جسمانی آشکار میشود. همانگونه که ادله فلسفی این مدعا نیز از جهاتی جای تامل دارد. درآمیختن مرزهای گسترده علوم و خلط مباحث آن، عاملی است که میتواند چنین مشکلاتی را به دنبال داشته باشد. آموزههای دینی که فراتر از علوم تجربی و فلسفی قرار دارد، گاهی با کشفیات علم تجربی مورد تایید واقع میشود و در پارهای موارد، مویدات فلسفی و عقلی پیدا میکند. اما در آمیختن این گسترهها میتواند موجب بروز ناسازگاری در هردو حوزه گردد. ادعای تناهی آثار علل جسمانی، از جمله این مسایل است که شواهد دینی نظیر جابجایی تخت بلقیس، «طیالارض» و «معراج» پیامبر اسلام (ص)، مطابق برخی از تقسیرهای مبتنی بر احتمال، موارد نقضی برای آنها محسوب میشوند. در نتیجه ادله تناهی آثار علل جسمانی نه تنها در توجیه برخی از آموزههای دینی ناکارآمد است، بلکه با بعضی از مباحث پذیرفته شده فلسفی نیز سازگار نیست.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Critical analysis of the contradiction of religious evidence with the reasons for the finite effects of physical causes in the view of Sabzevari and Tabataba'i
نویسندگان [English]
- Abdolali Shokr 1
- Alireza Farsinezhad 2
1 Associate Professor of philosophy and theology of Shiraz University. ashokr@rose.shirazu.ac.ir
2 Assistant Professor of philosophy and theology of Shiraz University. alifarsi@shirazu.ac.ir
چکیده [English]
One of the topics whose roots have a long history in the words of philosophers is the discussion of material and physical causes. Philosophers believe that physical causes cannot have unlimited effects. In order to prove this claim, they have argued the need for "position and parallel" as a prerequisite for influencing these causes. Some later philosophers, such as Sabzevari and Tabatabai, have made other arguments for this claim on the basis of a substantial motion. Based on these arguments, if the effect of the physical cause is finite, the passivity of physical activity can't be unlimited. Because what is claimed to be finite is the effect of the subject and the physical cause. This effect, requires an affected one, which is the passivity of the physical that due to the limited effect of the cause, it can't be unlimited. But on the other hand, there are some examples of religious teachings that, according to some assumptions, there is no physical limit to passivity and affection. In this article, by descriptive and analytical method, the reasons for proving the limitation of the effects of physical causes are evaluated. By expressing some religious and philosophical evidence, the incompatibility of this evidence with the finiteness of physical effects is explained. The result of the research shows that the two proofs are incomplete in proving the finiteness of the effects of the physical cause. And infinite passivity of material objects according to some religious and philosophical doctrines is not impossible.
کلیدواژهها [English]
- : Sabzevari
- Tabatabai
- physical causes
- religious teachings
- substantial motion