سید علیرضا کبیری[1]
این نوشتار در پی آن است که نشان دهد در استعمالات دینی و به ویژه قرآنی، معنای ظاهری قلب همان عضو صنوبری است که در سینه جای دارد؛ ولی معنای واقعی آن، همان گوهر ذات آدمی است، و همان نفسی است که در تعریف آن گفته میشود: «کمال اول جسم آلی است که با قوای دراکه و فعاله شناخته میشود» گاهی به این گوهر شریف روح نیز گفته ...
بیشتر
سید علیرضا کبیری[1]
این نوشتار در پی آن است که نشان دهد در استعمالات دینی و به ویژه قرآنی، معنای ظاهری قلب همان عضو صنوبری است که در سینه جای دارد؛ ولی معنای واقعی آن، همان گوهر ذات آدمی است، و همان نفسی است که در تعریف آن گفته میشود: «کمال اول جسم آلی است که با قوای دراکه و فعاله شناخته میشود» گاهی به این گوهر شریف روح نیز گفته میشود؛ چرا که آیه کریمه «نفخت فیه من روحی» بیانگر این است که آدمیت حضرت آدم× و قابلیت وی برای مسجود شدن فرشتگان زمانی بود که او از روح منفوخ الهی برخوردار شد. عقل به معنای اسم ذات، همان قوه دراکه ای است که برتر از حس و وهم و خیال است، و کارش ادراک کلیات و صدور احکامی در بعد نظر و در بعد عمل است و به دو قسم عقل نظری و عقل عملی تقسیم میشود. اگر قلب از راه تزکیه و تهذیب نورانیت پیدا کند، عقل را هم به نور خویش منور میکند، و به تفکرات و تأملات مفید روی میآورد، و در غیر این صورت، به شیطنت و مکر و حیلت میپردازد.
[1]. کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد علوم و تحقیقات تهران. Az.kabiri@gmail.com