نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار دانشگاه فردوسی
چکیده
مستمر بشر در طول تاریخ برای رسیدن به سعادت گویای آن است که دستیابی تمام و کمال به سعادت بدون پیروی از انسان کامل میسر نیست. انسان کامل که در این نوشتار امام است خود را عین فقر به خداوند متعال میداند و همین درک فقر او را به شناخت عمیقی که ملازم با این شناخت است یعنی معرفت نسبت به خداوند رهنمون و او را در نقطه اعتدال عقل نظری و عملی قرار میدهد. حدیث سلسلةالذهب به وجود اعتدال در امام و تناسب میان شرط (پیروی از امام) و مشروط (توحید) میپردازد و نشان میدهد نمونه کامل متخلق به اخلاق الهی امام است و عدم پیروی از او موجب میشود تا اعتقاد و اطاعت در جایگاه خود قرار نگرفته و بهدلیل این سرپیچی که خود خلاف عدالت است، موجبات دوزخیشدن فراهم گردد. این نوشتار اعتدال امام و تناسب جایگاه شرط و مشروط در حدیث را تحلیل میکند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
manifestation of justice in the holy Hadith of Golden Chain relying on transcendental philosophy
چکیده [English]
Analysis of continuous efforts to achieve well-being of mankind throughout history suggests that achieve full prosperity is not possible without following the perfect man. The perfect man is Imam in this article that knowes himself the same poverty to great God and that he would understand the deep understanding that poverty is associated with the recognition namely the knowledge of God leads and put him on the equinox theoretical and practical reasons. Hadith of Golden ChainIn deals to moderation of imam and proportionality of the condition (following of imam) and conditional (monotheism) and shows imam is the perfect example of divine morality and only one who have a divine ethics and failure to follow him causes to belief and obedience not in their place and because of this refusal, which is contrary to justice falling in hell. This article analyzes the moderation of imam and proportionality of the condition and conditional.
کلیدواژهها [English]
- Imam Reza Peace be upon him
- Justice
- theoretical and practical reasons
- hadith of Golden Chain
نتیجه گیری
حدیث سلسلةالذهب به بیان دو موضوع توحید و امامت میپردازد که معرفت نظری و التزام عملی به آنها موجبات ایمنی از عذاب الهی را فراهم میسازد. شناخت خداوند و امام به عهده عقل نظری و اطاعت عملی از آنها با عقل عملی میسر است. عقل نظری و عملی از حدود افراط و تفریط و اعتدال برخوردارند که در علم اخلاق به آن پرداختهاند و حد وسط قوای نظری و شهویه و غضبیه بهترتیب حکمت و عفت و شجاعت است که حدوسط این سه نیز عدل است. با قوه عالمه شناخت انسان نسبت به خود و به خداوند رخ مینماید؛ دو معرفتی که با هم تلازم دارند.
چنانچه انسان با شناخت از جایگاه بشر و جایگاه رب خویش از حدود خود در مقام نظر و عمل تجاوز نکند و تقوا ورزد یعنی هم اعتدال در نظر و هم اعتدال در عمل را رعایت نماید همانگونه که در این نوشتار بیان شد از آنجا که میان تقوا و معرفت به نفس و معرفت به رب تلازم وجود دارد با افزایش هریک از این سه، سایرین هم افزایش مییابند در این حالت انسان بهجایی میرسد که متخلق به اخلاق الهی شده، در مراتب کمالی صعود مینماید و سعه وجودی مییابد تا بدانجاکه برای سیر او نمیتوان مقامی معلوم قائل شد از اینرو چنین وجودی قابلیت بالاترین معارف را داشته و از آن برخوردار میگردد.
این انسان کامل به حقایق آگاهی دارد و نه تنها در فکرش خطا و گناه ندارد که حتی تصور خطا و گناه به ذهنش خطور نمیکند از اینرو در مقام نظر، هر معرفتی در تفکر امام در جایگاه خود قرار دارد چرا که خلاف آن بدین معنا خواهد بود که نفس او هنوز قابلیت دریافت علم در مرتبه خویش را ندارد و حال آن که در سیر صعود به این مرحله باریافته است؛ و در عمل نیز چیزی جز اراده الهی را انجام نمیدهد زیرا تجلی عدالت به نحو اتم در اوست.
حدیث سلسلةالذهب شرط ایمن ماندن از عذاب الهی را پیامد اعتقاد به امام و عمل براساس سیره او معرفی میکند. از اینرو اولاً آنچه موجب ایمنی از عذاب الهی است رعایت عدالت است و ثانیاً مصداق گفتاری و عملی عدالت امام است و ثالثاً امام بهحق این تحقق عدالت را در گفتار خویش رعایت میکند و خود را شرط ایمنی معرفی میکند نه غیر خود را چرا که غیر معصوم، عادل نیست و پیروی از او موجب میشود که هرچیزی در جایگاه خود قرار نگیرد و در نتیجه ایمنی از عذاب الهی حاصل نیاید؛ بنابراین مصداقیابی عدالت (شرط ایمنی از عذاب که امام عدل است) در گفتار امام، خود، مصداقی از عدالت است و تناسب میان توحید و امامت به عنوان لازم و ملزوم نیز خود عدل است که در این حدیث شریف مشهود است.