محمد حسن یعقوبیان*
چکیده
پس از آن که فارابی با تکیه بر جایگاه یک فیلسوف به طرح مسئله وحی پرداخت و در واقع به برخورد فلسفی با وحی رو آورد، بر اساس مبانی فلسفی مشاء طرحی نو در انداخت که پارادایم و چهار چوب کلی آن مورد پذیرش فیلسوفان پس از خودش قرار گرفت. نقش کانونی وحی ابن سینا را برآن داشت تا به عنوان وارث اندیشههای فارابی چنین ...
بیشتر
محمد حسن یعقوبیان*
چکیده
پس از آن که فارابی با تکیه بر جایگاه یک فیلسوف به طرح مسئله وحی پرداخت و در واقع به برخورد فلسفی با وحی رو آورد، بر اساس مبانی فلسفی مشاء طرحی نو در انداخت که پارادایم و چهار چوب کلی آن مورد پذیرش فیلسوفان پس از خودش قرار گرفت. نقش کانونی وحی ابن سینا را برآن داشت تا به عنوان وارث اندیشههای فارابی چنین نحوه از مواجهه با مسئله وحی را بپذیرد. اهمیت این نحوه از مواجهه هنگامی روشنتر میشود که بدانیم برخی از فلاسفه نظیر ابن رشد در زاویهای کاملا معکوس به طرح فلسفه و برهان در دامن وحی پرداختند و کوشیدند تا ضرورت و جایگاه معرفت فلسفی را از دیدگاه وحی به بررسی بنشینند. این چنین بود که ابن سینا با کوله باری از مبانی فلسفی مشاء، میکوشد علاوه بر پذیرش عناصری نظیر عقل فعال، عقل مستفاد و قوه متخیله نبی، در راستای تعالی کیفی این دیدگاه به طرح مولفههایی مانند قوه حدس، عقل قدسی و قوه محرکه بپردازد و ضمن بررسی امکان وحی، ضرورت وحی و مسئله معجزه را نیز مورد واکاوی قرار دهد. در همین امتداد، با عدم پذیرش اتحاد عاقل و معقول و تلاش برای باز خوانی مبانی فارابی و هم خوانی دیدگاه او با متن وحی به جرح وتعدیل این نظر میپردازد سرانجام سنخ معرفتی وحی رامبتنی بر قوه حدس بر میگزیند. طرح بحث تمایز وحی نبوی و تاکید بر موهبتی بودن رابطه وحیانی نبی نیز از نکات برجسته نظرگاه وی است.
***
*. مدرس دانشگاه نجف آباد