منشأ غیرمادی ادراک و وجود غیرمادی نفس مبنایی است که در برخی روایات و از جمله روایت اهلیلجه، بر آن تأکید شده است. این روایت با تأکید بر غیرمادی بودن ادراک و منشأ آن، حاوی استدلالهایی است که در گفتوگو میان دیدگاه مادیانگاری (طبیب هندی) و مجردانگاری (امام صادق ع)، ارائه شده است. با توجه به این روایت، ادراک حقیقتی غیرمادی دارد و منشأ ...
بیشتر
منشأ غیرمادی ادراک و وجود غیرمادی نفس مبنایی است که در برخی روایات و از جمله روایت اهلیلجه، بر آن تأکید شده است. این روایت با تأکید بر غیرمادی بودن ادراک و منشأ آن، حاوی استدلالهایی است که در گفتوگو میان دیدگاه مادیانگاری (طبیب هندی) و مجردانگاری (امام صادق ع)، ارائه شده است. با توجه به این روایت، ادراک حقیقتی غیرمادی دارد و منشأ ادراک یا همان نفس نیز مجرد است. از سویی در سه مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه با عنایت به ویژگیهای غیرمادی ادراک و مدرِک، استدلالهایی به نفع تجرد نفس اقامه شده است و از سوی دیگر فیلسوفان ذهن با عنایت به ویژگیهای کیفی ادراک تبیینهایی به نفع تجرد ادراک ارائه کردهاند. رویکرد غیرمادی به نفس نقطه تلاقی سه رویکرد دینی با عنایت به روایت اهلیلجه، فلسفه اسلامی و فلسفه ذهن است. نقطه مشترک هر سه رویکرد در استفاده از روش شهودی در ارائه استدلالهای فلسفی بر مدعای تجرد ادراک و منشأ آن است. در این پژوهش، به پرسش چیستی ادراک و منشأ آن با توجه به روایت اهلیلجه و با عنایت به شواهدی از علمالنفس فلسفی پاسخ داده میشود.