فلسفه
احترام کاظمی؛ محمدرضا شمشیری
دوره 14، شماره 26 ، فروردین 1401
چکیده
این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی فراهم آمده بهدنبال چگونگی تعامل عقل و دین بنا بر علیتی است که در فلسفه ابنسینا و مالبرانش اثبات شده است. این دو با نگاهی خدامحورانه، بهدنبال ارائه علیتی هستند که ذیل آن خدایی همخوان با دین را به اثبات رسانده و تصویری عقلانی و همخوان با آموزههای دینی از عالم نشان دهند. عالم ابنسینا عالمی ...
بیشتر
این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی فراهم آمده بهدنبال چگونگی تعامل عقل و دین بنا بر علیتی است که در فلسفه ابنسینا و مالبرانش اثبات شده است. این دو با نگاهی خدامحورانه، بهدنبال ارائه علیتی هستند که ذیل آن خدایی همخوان با دین را به اثبات رسانده و تصویری عقلانی و همخوان با آموزههای دینی از عالم نشان دهند. عالم ابنسینا عالمی است که در رأس آن خدای علتالعلل و در طول، علل ثانیه در زنجیرهای علی و معلولی نقش آفرینند. مالبرانش روابط علّی را به تعاقب پدیدهها تقلیل داد؛ مقارنهگرایی مطرح از سوی او همانا علیتی تکقطبی بود که در یک طرف آن، خدای همهکاره در مقام علت حقیقی و طرف دیگر آن ماده بیجان و بیتاثیر قرار دارد. مالبرانش تمامی تأثیر و تأثرات عالم را به خداوند سپرده است؛ نگاه خدامحورانه مالبرانش و استناد مستقیم فعل ارادی انسان به خداوند، وی را به جبرگرایی نزدیک و راه را بر تجربهگرایان افراطی چون هیوم باز میکند. در مقابل، ابنسینا ذیل اثبات مجردات و عقول عشره طولیه و عقل فعال، اختیار انسان را به رسمیت شناخته و ارادهی او را در عالم مؤثر میداند.
معصومه الوندیان؛ علی اله بداشتی
دوره 10، شماره 19 ، مهر 1397، ، صفحه 69-88
چکیده
ادراکات عقلی همواره یکی از مسائل مورد توجه فلاسفه و حکمای مسلمان بوده است که با دیدگاههای مختلفی به تبیین آن پرداختهاند. ابن سینا و ملاصدرا ضمن اشتراک در برخی مبانی و مسایل علم و ادرک؛ به ویژه ادراکات عقلی، در پارهای از مبانی و مسایل اختلاف نظر دارند. ابنسینا به تبع ارسطو با قائل شدن به نظریه تجرید معتقد است که جریان معرفت به ...
بیشتر
ادراکات عقلی همواره یکی از مسائل مورد توجه فلاسفه و حکمای مسلمان بوده است که با دیدگاههای مختلفی به تبیین آن پرداختهاند. ابن سینا و ملاصدرا ضمن اشتراک در برخی مبانی و مسایل علم و ادرک؛ به ویژه ادراکات عقلی، در پارهای از مبانی و مسایل اختلاف نظر دارند. ابنسینا به تبع ارسطو با قائل شدن به نظریه تجرید معتقد است که جریان معرفت به ویژه ادراک عقلی به صورت مرحله به مرحله با حرکت از حس و گذر از خیال و در نهایت رسیدن به عقل حاصل میشود. ملاصدرا براساس مبانی حکمت متعالیه و قائل شدن به مراتب مختلف وجود، دستیابی به مراتب معرفت را منوط به کمال نفس به مراتب مختلف میداند و در نتیجه ادراک عقلی را حاصل رسیدن نفس از مرتبه حس به مرتبه خیال و از مرتبه خیال به عالم ماورای آنها و تأثر از عالم عقل میداند و از آن به مرتبه عقل تعبیر میکند. با این بیان از یک سو، دیدگاههای پیشین را مورد نقد قرار داده و از سوی دیگر نظریهای نوین در این حیطه را به نام خویش به ثبت رسانده است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تطبیق دیدگاه این دو فیلسوف پرداختهایم.
کلید واژگان: ابن سینا، ملاصدرا، معرفت، ادراک عقلی، نفس
عباس بخشنده بالی؛ عبدالرحمن باقرزاده؛ مهران رضایی
دوره 10، شماره 19 ، مهر 1397، ، صفحه 161-187
چکیده
زمانی که فلسفه غرب در عصر ظلمت به سر می برد، برخی فیلسوفان مسلمان با درک عمیق فلسفه و به کارگیری آن در حوزه اسلامی به نوآوریهایی دست یافتند. علاوه بر این، توانستند بر اندیشمندان ادیان مختلف نیز تاثیرگذار باشند. ابنسینا و ابنرشد را می توان نمونه آشکاری برای تأثیرات مختلف در حوزه یهودیت به حساب آورد. این پژوهش که با شیوه توصیفی-تحلیلى ...
بیشتر
زمانی که فلسفه غرب در عصر ظلمت به سر می برد، برخی فیلسوفان مسلمان با درک عمیق فلسفه و به کارگیری آن در حوزه اسلامی به نوآوریهایی دست یافتند. علاوه بر این، توانستند بر اندیشمندان ادیان مختلف نیز تاثیرگذار باشند. ابنسینا و ابنرشد را می توان نمونه آشکاری برای تأثیرات مختلف در حوزه یهودیت به حساب آورد. این پژوهش که با شیوه توصیفی-تحلیلى نگارش یافته به واکاوى دیدگاههایابنسینا و ابنرشد درباره خردورزی در اصول و آموزه های دینی پرداخته و تأثیر آنها را بر ابنمیمون یهودی مورد واکاوی قرار میدهد. ابنسینا به عنوان فیلسوفی عقلگرا توانست مبانی دین را به روش عقلی اثبات نماید و علاوه بر این، ابنرشد به مواردی جزئیتری مانند تأویل نیز پرداخت. در نتیجه، هر یک از ابنسینا و ابنرشد توانستند بر یهودیت به ویژه ابنمیمون در ارتباط میان عقل و دین تأثیرگذار باشند.
یاسر سالاری؛ محمد نجاتی
دوره 9، شماره 17 ، آذر 1396، ، صفحه 47-68
چکیده
چکیدهمطالعه پیشرو در صدد بررسی پیامدهای رویکرد ابن سینا در مساله وحی است. پیامدهایی که اگرچه شیخ در فلسفه خود به صورت صریح به آنها اذعان نکرده؛ اما نوع نگرش وی به مساله وحی و مولفه های آن حاکی از استبصار وی بدانهاست. ابن سینا در مساله وحی با توجه به دو قوه حس مشترک و خیال، ادراک و حفظ صوری شهودی از عوالم غیب و ملکوت را به این دو قوه انتساب ...
بیشتر
چکیدهمطالعه پیشرو در صدد بررسی پیامدهای رویکرد ابن سینا در مساله وحی است. پیامدهایی که اگرچه شیخ در فلسفه خود به صورت صریح به آنها اذعان نکرده؛ اما نوع نگرش وی به مساله وحی و مولفه های آن حاکی از استبصار وی بدانهاست. ابن سینا در مساله وحی با توجه به دو قوه حس مشترک و خیال، ادراک و حفظ صوری شهودی از عوالم غیب و ملکوت را به این دو قوه انتساب می دهد که به وضوح هم مستلزم اشتداد وجودی و حرکت جوهری نفوس بوده و هم تجرد قوه خیال و ادراکات مخزون در آن را نتیجه می دهد. ابن سینا در تفکر مشرقی، نفس پیامبران را نماد چنین فرایندی می داند و معتقد است نفوس ایشان به جهت پالایش و تعالی وجودی فاقد جنبه فعال و مداخله گر در فرایند دریافت و انتقال وحی است. از نظر ابن سینا دو قوه حس مشترک و خیال پیامبر به جهت اشتداد وجودی نفوسشان، بر خلاف سایر نفوس بشری می تواند صور و ادراکات جزئی متعالی وحیانی را نیز بدون هیچ دخل و تصرفی در خویش حفظ نماید و در نتیجه کمترین وجهی برا ی دخالت و دستکاری قوه متخیله و یا تشبیه و تبدیل معقول به محسوس باقی نخواهد ماند.
دوره 6، شماره 10 ، فروردین 1393، ، صفحه 47-66
چکیده
مهدی بهشتی[1]
ابن سینا در اواخر الاهیات شفا برهانی بر ضرورت وجود نبی اقامه میکند که مبتنی بر نیاز انسانها به قانون در زندگی اجتماعی شان است. حال با توجه به مقدمه این برهان ممکن است این اشکال مطرح گردد که او با ابتناء آن بر نیاز انسانها در حیات دنیوی به قانون و در نتیجه قانون گذار، به شائبه سکولاریزه یا عرفی کردن دین دامن زده است.
برای ...
بیشتر
مهدی بهشتی[1]
ابن سینا در اواخر الاهیات شفا برهانی بر ضرورت وجود نبی اقامه میکند که مبتنی بر نیاز انسانها به قانون در زندگی اجتماعی شان است. حال با توجه به مقدمه این برهان ممکن است این اشکال مطرح گردد که او با ابتناء آن بر نیاز انسانها در حیات دنیوی به قانون و در نتیجه قانون گذار، به شائبه سکولاریزه یا عرفی کردن دین دامن زده است.
برای پاسخ به این مسئله، ابتدا با بیان مقدماتی به شرح دقیق معنا و مفهوم عرفی کردن دین میپردازیم و سپس با بیان لوازم آن که تغییر یا تعطیل احکام شرع در جهت هماهنگی با دنیای مدرن است، نشان میدهیم که نه تنها در این برهان بلکه در موارد مشابهی همچون حضور عرف در فقه یا بنیان دنیوی براهین جهان شناختی اثبات وجود خدا نیز عناصر ضروری سکولاریزاسیون دین حضور ندارد.
[1]. دانشجوی دکتری فلسفه غرب ـ دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد علوم و تحقیقات تهران mbeheshti92@yahoo.com
دوره 6، شماره 10 ، فروردین 1393، ، صفحه 67-88
چکیده
شهاب الدین ذوفقاری[1]
افتراق جدی ابنسینا از ارسطو در الاهیات بالمعنی الاخص از طرح احکام واجبالوجود و ارائه برهان وجوب و امکان، در برابر برهان محرک نخستین، آغاز میشود. بدین ترتیب فاعلیت الهی از دیدگاه ابنسینا فاعلیت وجودی است نه تحریکی و بنابراین تا آنجا که وجود و آثار وجود دیده میشود، میتوان فاعلیت الهی را سراغ گرفت، خواه ...
بیشتر
شهاب الدین ذوفقاری[1]
افتراق جدی ابنسینا از ارسطو در الاهیات بالمعنی الاخص از طرح احکام واجبالوجود و ارائه برهان وجوب و امکان، در برابر برهان محرک نخستین، آغاز میشود. بدین ترتیب فاعلیت الهی از دیدگاه ابنسینا فاعلیت وجودی است نه تحریکی و بنابراین تا آنجا که وجود و آثار وجود دیده میشود، میتوان فاعلیت الهی را سراغ گرفت، خواه حرکت در کار باشد یا خیر؛ تمایز ابنسینا از فلوطین نیز در مبحث فیض الهی در توجیه و تبیین ارادهی حقتعالی است. فلوطین به همین مقدار بسنده میکند که نمیتوان برای مبدأ نخستین ارادهای از قبیل ارادهی ما انسانها قائل شد.
اما ابنسینا کوشیده است دیدگاه خود دربارهی عنایت الهی را چنان سامان ببخشد که در پرتو آن علم، قدرت، اراده، فاعلیت و دیگر صفات ذاتی و فعلی به نحو درست تبیین گردد و نقشی همچون حد وسط برای اثبات اتحاد اراده و علم ایفا کند. از دیدگاه ابنسینا ارادهی ذاتی خداوند و فاعلیت ایجادی او در پرتو علم عناییاش به ذات خود قابل تبیین است، بدون آنکه قصد و غرضی ورای ذات اقدس خود داشته باشد
[1]. استادیار دانشگاه معارف قرآن و عترت اصفهان. shahabquran@yahoo.com
دوره 6، شماره 10 ، فروردین 1393، ، صفحه 89-105
چکیده
مصطفی سامانی قطب آبادی[1]
مسألهی اثبات وجود خداوند همواره مورد توجه فلاسفه و متکلمان بوده است. در این راستا براهین متعددی ارائه شده است که یکی از آنها برهان حدوث است. در این برهان، که عمدتاً به وسیله متکلمان مورد استفاده قرار میگیرد، حدوث زمانی شیء حادث موجب نیازمندی آن به علت شناخته میشود. ادعای متکلمان در این برهان این است ...
بیشتر
مصطفی سامانی قطب آبادی[1]
مسألهی اثبات وجود خداوند همواره مورد توجه فلاسفه و متکلمان بوده است. در این راستا براهین متعددی ارائه شده است که یکی از آنها برهان حدوث است. در این برهان، که عمدتاً به وسیله متکلمان مورد استفاده قرار میگیرد، حدوث زمانی شیء حادث موجب نیازمندی آن به علت شناخته میشود. ادعای متکلمان در این برهان این است که هر امر حادثی نیازمند علتی است که او را از نیستی به هستی میرساند. اگر این علت نیز امر حادثی باشد او هم نیازمند علتی دیگر خواهد بود. علت سوم هم اگر مانند امر اول و دوم امری حادث باشد او نیز نیازمند علتی دیگر خواهد بود و.... از آنجا که تسلسل در علتها محال است، سلسله حوادث در نهایت باید به علتی ختم شود که دیگر حادث نباشد؛ یعنی امری قدیم باشد و سابقه نیستی و عدم در آن راه نداشته باشد. این مقاله ضمن تبیین برهان حدوث متکلمان به بیان اشکالات وارده بر آنها میپردازد و در پایان نتیجه گرفته میشود که اگر برهان حدوث را از دیدگاه علامه طباطبایی بر مبنای حرکت جوهری تقریر کنیم، برهان مفید و پیروزی خواهد بود.
[1]. مدرس دانشگاه پیام نور جهرم. mostafa.samani92@gmail.com
دوره 1، شماره 2 ، فروردین 1389، ، صفحه 132-156
چکیده
محمد حسن یعقوبیان*
چکیده
پس از آن که فارابی با تکیه بر جایگاه یک فیلسوف به طرح مسئله وحی پرداخت و در واقع به برخورد فلسفی با وحی رو آورد، بر اساس مبانی فلسفی مشاء طرحی نو در انداخت که پارادایم و چهار چوب کلی آن مورد پذیرش فیلسوفان پس از خودش قرار گرفت. نقش کانونی وحی ابن سینا را برآن داشت تا به عنوان وارث اندیشههای فارابی چنین ...
بیشتر
محمد حسن یعقوبیان*
چکیده
پس از آن که فارابی با تکیه بر جایگاه یک فیلسوف به طرح مسئله وحی پرداخت و در واقع به برخورد فلسفی با وحی رو آورد، بر اساس مبانی فلسفی مشاء طرحی نو در انداخت که پارادایم و چهار چوب کلی آن مورد پذیرش فیلسوفان پس از خودش قرار گرفت. نقش کانونی وحی ابن سینا را برآن داشت تا به عنوان وارث اندیشههای فارابی چنین نحوه از مواجهه با مسئله وحی را بپذیرد. اهمیت این نحوه از مواجهه هنگامی روشنتر میشود که بدانیم برخی از فلاسفه نظیر ابن رشد در زاویهای کاملا معکوس به طرح فلسفه و برهان در دامن وحی پرداختند و کوشیدند تا ضرورت و جایگاه معرفت فلسفی را از دیدگاه وحی به بررسی بنشینند. این چنین بود که ابن سینا با کوله باری از مبانی فلسفی مشاء، میکوشد علاوه بر پذیرش عناصری نظیر عقل فعال، عقل مستفاد و قوه متخیله نبی، در راستای تعالی کیفی این دیدگاه به طرح مولفههایی مانند قوه حدس، عقل قدسی و قوه محرکه بپردازد و ضمن بررسی امکان وحی، ضرورت وحی و مسئله معجزه را نیز مورد واکاوی قرار دهد. در همین امتداد، با عدم پذیرش اتحاد عاقل و معقول و تلاش برای باز خوانی مبانی فارابی و هم خوانی دیدگاه او با متن وحی به جرح وتعدیل این نظر میپردازد سرانجام سنخ معرفتی وحی رامبتنی بر قوه حدس بر میگزیند. طرح بحث تمایز وحی نبوی و تاکید بر موهبتی بودن رابطه وحیانی نبی نیز از نکات برجسته نظرگاه وی است.
***
*. مدرس دانشگاه نجف آباد