شکرالله جهان مهین[1] این نوشتار، نخست توضیحی کوتاه دارد دربارهٔ خَلق و خُلق و قانون، و مدعی است که اگر قانون به طور صحیح و دقیق اجرا شود، عدالت اجتماعی و نظم برقرار میشود. عدالت اجتماعی معلول قانونمندی است، ولی عدالت اخلاقی معلول تعادل و توازن قوای نفسانی شهویه و غضبیه و نطقیه است . اگر عدالت اخلاقی تحقق یابد، عدالت اجتماعی به طور عمقی ...
بیشتر
شکرالله جهان مهین[1] این نوشتار، نخست توضیحی کوتاه دارد دربارهٔ خَلق و خُلق و قانون، و مدعی است که اگر قانون به طور صحیح و دقیق اجرا شود، عدالت اجتماعی و نظم برقرار میشود. عدالت اجتماعی معلول قانونمندی است، ولی عدالت اخلاقی معلول تعادل و توازن قوای نفسانی شهویه و غضبیه و نطقیه است . اگر عدالت اخلاقی تحقق یابد، عدالت اجتماعی به طور عمقی و ریشهای تحقق مییابد ؛ ولی عدالت اجتماعی لزرماً همراه با عدالت اخلاقی نیست. عدالت اخلاقی مستلزم تحقق مکارم و معالی اخلاق است، و مکارم اخلاق که برخاسته از کرامت نفس است، از محاسن اخلاق که برخاسته از مصلحت اندیشی هاست، برتر است؛ از این رو معلوم میشود که گستره عقل عملی در حوزه قانون، محدود و در حوزه اخلاق، نامحدود است. [1] . کارشناس ارشد علوم قرآنی و پژوهشگر حوزه معارف دانشگاه آزاد اسلامی جهرم jahanmahin@yahoo.com
احمد بهشتی*
بدون شک، پیامبر اعظم اسوه همه انسانها در همه اعصار و قرون است. به نظر برخی از ناقدان کرسی نظریه پردازی «معجزه انگاری اخلاق نبوی»(نگ: بهشتی، 1389، 22) معجزه بودن اخلاق پیامبر خاتم، با اسوه بودن آن حضرت منافات دارد. در این نوشتار، با توجه به مدارک قرآنی و غیر قرآنی، بر اسوه بودن آن حضرت، به نحو اطلاق و شمول، تأکید کرده ...
بیشتر
احمد بهشتی*
بدون شک، پیامبر اعظم اسوه همه انسانها در همه اعصار و قرون است. به نظر برخی از ناقدان کرسی نظریه پردازی «معجزه انگاری اخلاق نبوی»(نگ: بهشتی، 1389، 22) معجزه بودن اخلاق پیامبر خاتم، با اسوه بودن آن حضرت منافات دارد. در این نوشتار، با توجه به مدارک قرآنی و غیر قرآنی، بر اسوه بودن آن حضرت، به نحو اطلاق و شمول، تأکید کرده و گفته ایم: اولاً اگر اخلاق او معجزه نباشد، ممکن است برخی همتای او یا برتر شوند. در این صورت، پیامبر اعظم اسوه آنها نیست، و این، با اطلاق آیهای که دلالت بر اسوگی آن حضرت دارد، مخالف است. ثانیاً مقام پیامبر اکرم، دون خالق و فوق همه مخلوقات است و بنابراین، همان طوری که اسوه بودن او ضروری است، معجزه بودن اخلاقش هم قطعی است و از راه برهان انّی عدم منافات آنها را کشف میکنیم؛ چرا که اگر منافات داشتند، تکویناً و تشریعاً حکم به اجتماع آنها از سوی خدای حکیم نمیشد. ثالثاً پیامبر اکرم در عالم انسانیت، مَثَل دارد، ولی مِثل ندارد. اسوه بودن آن حضرت اقتضاء میکند که انسانها بکوشند تا مَثَل او شوند، نه مِثل او. اگر اخلاقش معجزه نباشد، ممکن است مِثل او شوند و در این صورت، اسوه آنها نیست.
*. استاد دانشگاه تهران.