فلسفه
فاروق طولی؛ محمد نجاتی؛ مهدی حسنی آزاد؛ عباس تقوی
دوره 14، شماره 26 ، فروردین 1401
چکیده
با وجود انفکاک جدی طب مدرن و سنتی، میتوان در بین این دو وجوه اشتراک قابل توجهی یافت. نگاه دو حوزه طب سنتی و مدرن به سیستم ایمنی و وظایف آن، بحثی است که در این مقاله بدان پرداخته شده است. در طب سنتی به جهت نگاه ماکروسکوپی و حکمی–فلسفی به بدن انسان، سیستم ایمنی یا طبیعت مدبّره وجودی مستقل و در عرض وجود نفس ناطقه دارد که مهمترین وظیفهاش ...
بیشتر
با وجود انفکاک جدی طب مدرن و سنتی، میتوان در بین این دو وجوه اشتراک قابل توجهی یافت. نگاه دو حوزه طب سنتی و مدرن به سیستم ایمنی و وظایف آن، بحثی است که در این مقاله بدان پرداخته شده است. در طب سنتی به جهت نگاه ماکروسکوپی و حکمی–فلسفی به بدن انسان، سیستم ایمنی یا طبیعت مدبّره وجودی مستقل و در عرض وجود نفس ناطقه دارد که مهمترین وظیفهاش حفظ هماهنگی بدن (سلامتی) است. طبیعت مدبّره طبیب مستقیم بدن است که طبابت را تحت ربوبیت حقتعالی انجام میدهد. ازآنجاییکه بیماری در این طب وجودی مستقل ندارد، درنتیجه وظیفه دوم طبیعت مدبره که مقابله با بیماریها است، فرع وظیفه حفظ سلامتی است. در این وظیفه طبیب خادم طبیعت مدبره است؛ اما در طب مدرن بهجهت نگاه میکروسکوپی و غلبه تفکر داروینی، اصل بر تنازع بقا است. بدن انسان به صورت دائمی مورد تهاجم مهاجمین است و صحنه جنگ دائمی است. برایناساس بیماری وجود دارد و سیستم ایمنی وظیفه اصلیاش مبارزه با بیماری است و وظیفه تعادل بخشی در بدن فرع این وظیفه خواهد بود. به نظر میرسد با توجه به شواهد مستدل، بیماری وجودی نسبی داشته و نمیتوان از وجود آن صرفنظر نمود. بر این اساس احاله کارکرد طبیعت مدبره در مبارزه با بیماریها به وظیفه حفظ تعادل قابل مناقشه است. از سوی دیگر ارجاع کارکرد سیستم ایمنی در ایجاد هماهنگی و تعادل به مبارزه با بیماریها در طب مدرن نیز با توجه به بیماریهای اتوایمنی قابل دفاع نخواهد بود.
فلسفه
فاروق طولی؛ محمد نجاتی؛ عباس تقوی
دوره 12، شماره 22 ، فروردین 1399، ، صفحه 7-22
چکیده
پرسش از معنای زندگی قابل تحلیل به چند سؤل عمده است: اول اینکه آیا زندگی معنا دار است و در صورت معناداری، معنای آن ذاتی است؟ در صورت پاسخ مثبت، معنای ذاتی زندگی چیست؟ اما در صورت پاسخ منفی، آیا اموری از سنخ ارزش یا هدف وجود دارند تا به واسطه آنها بتوان زندگی فاقد معنا را معنا دار نمود؟ عمده تکاپوی خداباوران، موحدین و غیر موحدین دیندار ...
بیشتر
پرسش از معنای زندگی قابل تحلیل به چند سؤل عمده است: اول اینکه آیا زندگی معنا دار است و در صورت معناداری، معنای آن ذاتی است؟ در صورت پاسخ مثبت، معنای ذاتی زندگی چیست؟ اما در صورت پاسخ منفی، آیا اموری از سنخ ارزش یا هدف وجود دارند تا به واسطه آنها بتوان زندگی فاقد معنا را معنا دار نمود؟ عمده تکاپوی خداباوران، موحدین و غیر موحدین دیندار و فیلسوفان و غیر فیلسوفان به یکی از این وجوه اختصاص یافته است. در مقاله حاضر امور نامطلوب اینجهانی به دو قسم دردها و رنج ها تفکیک شده است. رنج ها نیز خود به دو قسم رنج های اولیه قابل علاج و رنج های ثانویه غیر قابل علاج تقسیم می شوند. رنج های اولیه مشتمل بر دو نوع رنج های روانشناختی سهل العلاج و رنج های فلسفی صعب العلاج هستند. رنج های اولیه، شرط لازم تحقق رنج های ثانویه ممتنع العلاج هستند. رنج های ثانویه همان رنج هایی هستند که مسئله بی معنایی و پوچی زندگی را به وجود می آورند. بر این اساس اگر شخصی که دچار رنج های ممکن العلاج شده، نتواند به نحو شایسته ای چرایی وجود این گونه رنج ها در زندگی بشر و رنج کشیدن خویش را تحلیل و تبیین نماید، آنگاه رنج های سهمگین و ممتنع العلاج ظهور و بروز خواهند یافت. این رنج ها نتایجی چون پوچ گرایی، احساس ناامیدی و افسردگی و جبر مطلق، بی معنا انگاری زندگی، خودکشی، کفر و الحاد را در پی دارند.