معصومه الوندیان؛ علی اله بداشتی
دوره 10، شماره 19 ، مهر 1397، ، صفحه 69-88
چکیده
ادراکات عقلی همواره یکی از مسائل مورد توجه فلاسفه و حکمای مسلمان بوده است که با دیدگاههای مختلفی به تبیین آن پرداختهاند. ابن سینا و ملاصدرا ضمن اشتراک در برخی مبانی و مسایل علم و ادرک؛ به ویژه ادراکات عقلی، در پارهای از مبانی و مسایل اختلاف نظر دارند. ابنسینا به تبع ارسطو با قائل شدن به نظریه تجرید معتقد است که جریان معرفت به ...
بیشتر
ادراکات عقلی همواره یکی از مسائل مورد توجه فلاسفه و حکمای مسلمان بوده است که با دیدگاههای مختلفی به تبیین آن پرداختهاند. ابن سینا و ملاصدرا ضمن اشتراک در برخی مبانی و مسایل علم و ادرک؛ به ویژه ادراکات عقلی، در پارهای از مبانی و مسایل اختلاف نظر دارند. ابنسینا به تبع ارسطو با قائل شدن به نظریه تجرید معتقد است که جریان معرفت به ویژه ادراک عقلی به صورت مرحله به مرحله با حرکت از حس و گذر از خیال و در نهایت رسیدن به عقل حاصل میشود. ملاصدرا براساس مبانی حکمت متعالیه و قائل شدن به مراتب مختلف وجود، دستیابی به مراتب معرفت را منوط به کمال نفس به مراتب مختلف میداند و در نتیجه ادراک عقلی را حاصل رسیدن نفس از مرتبه حس به مرتبه خیال و از مرتبه خیال به عالم ماورای آنها و تأثر از عالم عقل میداند و از آن به مرتبه عقل تعبیر میکند. با این بیان از یک سو، دیدگاههای پیشین را مورد نقد قرار داده و از سوی دیگر نظریهای نوین در این حیطه را به نام خویش به ثبت رسانده است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تطبیق دیدگاه این دو فیلسوف پرداختهایم.
کلید واژگان: ابن سینا، ملاصدرا، معرفت، ادراک عقلی، نفس