احمد قطبی؛ حبیب الله دانش شهرکی؛ فرح رامین
دوره 11، شماره 20 ، فروردین 1398، ، صفحه 75-98
چکیده
در مقاله حاضر برهان وجودی و برهان صدیقین به این دلیل مورد بررسی مقایسه ای قرار می گیرند که هریک نظرگاه مابعدالطبیعی خاصی (اصالت ایده و اصالت وجود) را نمایندگی می کنند. فرض بر این است که با لحاظ این نمایندگی تصور صحیح تری از نسبت میان این دو برهان حاصل می شود. با توجه به ابتنای برهان وجودی بر اصالت ایده، و با توجه به تحول بنیادین ...
بیشتر
در مقاله حاضر برهان وجودی و برهان صدیقین به این دلیل مورد بررسی مقایسه ای قرار می گیرند که هریک نظرگاه مابعدالطبیعی خاصی (اصالت ایده و اصالت وجود) را نمایندگی می کنند. فرض بر این است که با لحاظ این نمایندگی تصور صحیح تری از نسبت میان این دو برهان حاصل می شود. با توجه به ابتنای برهان وجودی بر اصالت ایده، و با توجه به تحول بنیادین اصالت ایده در دوران جدید نسبت به پیش از آن، تقریری که از این برهان در دو دوره ی مذکور ارائه می شود متفاوت خواهد بود و بر این اساس نمی توان غایات واحدی را به هردو تقریر از برهان وجودی نسبت داد. از این رو در بررسی مقایسه ای میان برهان صدیقین و برهان وجودی لحاظ این نکته ضروری است. طرح دو تقریر متفاوت از برهان وجودی به ما کمک میکند تا نحوه تناظر و تباعد میان این دو برهان را بهتر به فهم آوریم و همچنین فهم بهتری از بنیانهای مابعدالطبیعی برهان وجودی پیدا کنیم. بر این اساس تباعد میان برهان وجودی با تقریر آنسلمی و تقریر هگلی آشکار خواهد شد و همچنین به تناظر برهان صدیقین با برهان وجودی آنسلمی و تباعد آن با برهان وجودی هگلی پی خواهیم برد.
حبیب الله دانش شهرکی؛ حسن یعقوبی
دوره 9، شماره 16 ، فروردین 1396، ، صفحه 55-76
چکیده
سئوال از چیستی عقل در نزد تفکیکان اصلیترین مسئله است. حاصل مقایسه دیدگاه دو شخصیت تاثیرگذار در مکتب تفکیک این است که اصفهانی با توجه به نوع انسان شناختی که دارد عقل را امری مجرد، مغایر با علم و نفس و متغایر با معقول میداند. و قائل است که قطع و یقین در صورتی که علم حصولی را ایجاد کند، معتبر است. همچنین اعتقاد به اینکه عقل و علم هر ...
بیشتر
سئوال از چیستی عقل در نزد تفکیکان اصلیترین مسئله است. حاصل مقایسه دیدگاه دو شخصیت تاثیرگذار در مکتب تفکیک این است که اصفهانی با توجه به نوع انسان شناختی که دارد عقل را امری مجرد، مغایر با علم و نفس و متغایر با معقول میداند. و قائل است که قطع و یقین در صورتی که علم حصولی را ایجاد کند، معتبر است. همچنین اعتقاد به اینکه عقل و علم هر دو معرفت را به نفس میدهد، شبیه دیدگاه اشاعره است. اما حکیمی قائل به عدم تساوی میان علوم فلسفی و عرفانی با معارف الهی است و در صورت تعارض میان عقل و ظواهر نصوص، تأویل را مطرح و حجیت عقل را به نقل نمیداند. عقل را ابزار ادراک و قائل به عقل فطری عقل خود بنیاد دینی می شود. البته نظرات آنان در روش بکار گیری عقل و حکمی که بر عقل بار میشود، متفاوت است.