نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه قم
2 دانشجوی دکتری رشته کلام دانشگاه قم
چکیده
یکی از مباحث مهم در دین شناسی جایگاه عقل در درک معارف دینی است، در پژوهش پیش رو تلاش میشود جایگاه عقل از دیدگاه ابن تیمیه و علامه طباطبایی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد، تا نقاط قوت وضعف دو دیدگاه روشن شود. ابن تیمیه معتقد است گاهی عقل بر قوهای گفته میشود که انسان با آن تعقل میکند، چنانکه بر علوم و اعمالی که با آن قوه حاصل شده نیز عقل گفته می شود. که این معنی نتیجه عقل به معنای اول است، ازدیدگاه ابن تیمیه انسان در کسب معارف دینی با بودن کتاب و سنت و فطرت نیازی به عقل ندارد، و در صورت تعارض شرع و عقل، شرع مقدم است و سانی که به عقل در معارف توجه می کنند را در خطا میداند. علامه نیز معتقد است مراد از عقل در انسان عبارتست از نفس مدرک انسان و آن مبدئى است که تصدیقهاى کلى و احکام عمومى بدان منتهى می شود، علامه دیدگاه افراطی که در آن عقل در دین شناسی کاملا خود بسنده است و دیدگاه تفریطی که به بىاعتباری عقل نظر دارد، نمی پذیرد، و معتقد است جایگاه عقل بین آن دو است و عقل به هیچوجه به خطا نمی رود و یکی از منابع مهم در معرفت دینی است. و هرگز بین عقل و شرع تعارض واقع نمیشود، دراین میان عقل در اندیشه علامه نسبت به ابنتیمیه دارای جایگاه ویژهای در کسب معارف دینی دارد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Critical Analysis of the position of reason in Theology From the viewpoint of Ibn Taymiyya and Allameh Tabatabaie
نویسندگان [English]
- ali alibedashti 1
- Mohsain Pirhadi 2
1 Associate professor at Qom university.
2 Phd student at Qom university
چکیده [English]
One of the important issues in understanding religion is the position of reason in comprehending religious cognitions. In the following investigation, efforts have been put on analyzing of position of reason from the viewpoints of Ibn Taymiyya and Allameh Tabatabaei, somehow that the strength and weak points of two points of view could be clarified. Ibn Taymiyya believes, as well as all knowledges and actions derived from Intellect is called reason, so reason sometimes refers to a power that human, reflects with it, and this perception is a consequence of “First Intellect” ! Acquiring cognitions of religion in the viewpoint of Ibn Taymiyya doesn’t need reason if there are enough evidence from Quran, narrations and human nature. And if there is a conflict between religion and reason, then the priority must be given to religion. And those who make reason superior to religion, according to him, are mistaken. Allameh Tabatabaei also believes that, what it is meant intellect in human, is perceptive soul of him and that is an initiative level those all universal concepts and general rules lead to that! Indeed Allameh refuses both extreme viewpoints, the one that doesn’t give a role to reason for understanding religion and also that view which considers reason self-sufficient in this regard! instead he believes that reason is located between those to above mentioned extremes! Reason is one of the significant sources in religious cognition which never goes wrong! there is no conflict between Intellect and religion, therefore, in contrast to Ibn Taymiyyah, reason in the viewpoint of Allameh Tabatabaei has an especial role in acquiring religious cognitions
کلیدواژهها [English]
- reason
- Religion
- Ibn Taymiyya
- Allameh Tabatabaei
نتیجهگیری
مراد از عقل در دیدگاه ابن تیمیه قوهای مدرکه است که انسان با آن تعقل میکند، که در نتیجه آن برای انسان علوم و اعمالی که با آن قوه حاصل شده که به آن نیز عقل گفته میشود، در اندیشه ابن تیمیه انسان در کسب معارف دینی با بودن کتاب و سنت و فطرت نیازی به عقل ندارد، و در صورت تعارض عقل ونقل ملاک تقدیم و مرجح داشتن و قطعی بودن است. در صورتی که هیچ مرجحی نباشد، ابن تیمیه معتقد است، لازم است که شرع مقدم شود، چرا که عقل هر آنچه را که شرع میگوید تصدیق میکند، اما عقل هر چه شرع بگوید را تصدیق نمیکند، علم به صدق شرع هم متوقف بر اخبار و تایید عقل نیست.
در دیدگاه علامه نیز مراد از عقل در انسان عبارتست از نفس مدرک انسان که آن مبدئى است که تصدیقهاى بدان منتهى میشود، و عقل براساس ادراک به عقل نظری و عقل عملی تقسیم می شود، در نظر علامه عقل نظرى وظیفهاش تشخیص حقیقت است، و عقلى که انسان را به حق دعوت مىکند عقل عملى است. در اندیشه علامه عقل به هیچ وجه به خطا نمی رود. و لذا با شرع تعارضی نخواهد داشت، و این که عقل در ثبوت و جعل دین دخالتی ندارد اما در کشف و اثبات اصول و فروع دین دخالت دارد.
در نهایت گرچه هر دو دیدگاه در معنای عقل اشتراک دارند، ولی تفاوت اساسی بین دو دیدگاه در این است که ابن تیمیه نگاه حداقلی به عقل دارد به نحوی که در اندیشه وی جایگاه چندانی به عقل داده نمیشود و محور در دریافت معارف شرع است و عقل را در معارف دینی محدود میداند علاوه بر این که در تبیین او نیز اشکالاتی وجود دارد، اما در مقابل علامه به عقل در دریافت معارف توجه داشته و دیدگاه اعتدالی نسبت به جایگاه عقل دارد، نه مانند اشاعره و سلفیه دیدگاه تفریطی دارد و نه مانند معتزله دیدگاه افراطی را میپذیرد، بلکه نگاهی بین این دو دیدگاه نسبت به جایگاه عقل در درک معارف دینی دارد، از سوی دیگر تبیین علامه در جایگاه عقل در دین شناسی دارای اشکال نیست. و این جایگاه را به خوبی تحلیل میکند.
چاپ دوم.