نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 * استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران

2 دانشجوی دکتری فلسفه اسلامی؛ دانشگاه آزاد اسلامی؛ واحد علوم و تحقیقات تهران

چکیده

عبدالرضا مسرور*
این نوشتار در پی بیان این حقیقت است که طب و طبابتی که در سیره نبوی مطرح است، طب متعالی است و طبی که از سیره نبوی خارج است، طب متسافل است. طب متعالی بر قوت و قاهریت نفس تکیه دارد و معتقد است که فاعل حقیقی درمان بیماری‌ها و عامل مرگ طبیعی خود نفس است و تا زمانی که نفس به بدن نیاز دارد، در مراقبت و محافظت و تدبیر و تعدیل آن می‌کوشد و هر گاه از آن بی‌نیاز شود، رهایش می‌کند و از این جهان رهسپار عالم دیگر می‌شود. دعا و دوا و صدقه به نفس کمک می‌کند که بدن را درمان کند و این در صورتی است که ناتوان باشد.
 


* دانشجوی دکتری فلسفه اسلامی؛ دانشگاه آزاد اسلامی؛ واحد علوم و تحقیقات تهران         m_mb46@yahoo.com

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Supreme Medicine based on Rationality and Seerah

نویسندگان [English]

  • Ahmmad bahshti 1
  • Abdolreza Masror 2

1 استاد دانشگاه آزاد اسلامی

2 دانشجوی دکتری فلسفه اسلامی؛ دانشگاه آزاد اسلامی؛ واحد علوم و تحقیقات تهران

چکیده [English]

 
Abdorreza Masrour*
The purpose of this study is to explain the reality that the medicine is supreme, only if it is proposed in the Seerah, otherwise, it is deficient. The supreme medicine emphasizes the strength of the soul self and explains that the real subject for curing the illnesses and reason for natural death is the human soul self. As long as the soul self needs the body, the soul self does its best to protect and moderate it with great tact and whenever the soul self does not need the body, it abandons the body and moves to the other world. Moreover, prayer and charity helps the soul self to cure the illness only if the person is weak.



*  Ph.D student of Islamic philosophy, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.              m_mb46@yahoo.com

نتیجه

هر علمی می‌تواند متسافل یا متوسط یا متعالی باشد. فرد و اجتماع نیز در همین مراتب طولی جای می‌گیرند. فرد و جامعه سکولار، متسافل است. فرد و جامعه ای که به معنویت و اخلاق آراسته شده‌اند، تا دنیایی آرام و آخرتی بر طبق مرام و به کام داشته باشند، در درجه متوسط قرار می‌گیرند، و اما فرد و جامعه ای که مرامشان صبغة الله، و راهشان تحصیل رضوان و قرب به خدای منان است، به درجه ای برتر رسیده و متعالی شده‌اند.

علوم نیز ـ  به ویژه علوم انسانی ـ یا سکولار یا متوسط یا متعالی اند. علمی که تنها دنیا و ماده را می‌بیند، بر پیشانیش مهر سکولار باید زد، و هر علمی که می‌خواهد دنیا را به آخرت و آخرت را به دنیا پیوند زند، متوسط الحال است. اما علمی که به عنوان طریق الی الله حرکت می‌کند، و با گشودن هر گرهی و حل هر مشکلی گامی در مسیر قرب و رضوان بر می‌دارد و «از هر دو جهان آزاد است» علم متعالی است. مگر نگفته‌اند: «راه‌ها به سوی خدا به شمار نفس‌های مردم است، و مگر خدا نفرموده است: {هُم درجاتٌ عند الله} (آل عمران: 3، آیه163) و مگر نه خدای متعال در سوره مبارکه واقعه، مردم را به اصحاب شمال ـ که تکذیب کننده و گمراهند ـ و اصحاب یمین ـ که متوسط الحالند ـ و مقربین ـ که تعالی یافته‌اند ـ تقسیم کرده است؟

گزاف نیست اگر بگوییم: علم طب، انسانی ترین علوم است؛ چرا که تماس مستقیم با انسان دارد؛ آن هم نه تنها با اعضا و جوارح او، بلکه با عواطف و احساسات او، با غم و شادی او، با تولد و زندگی و مرگ او، با کودکی و جوانی و پیری او، با صحت و سلامت و بیماری او، با دوران جنینی او، بلکه با دوران پیش از تولد او؛ بنابراین،
اگر نگاهش به انسان، نگاه سکولاریستی و تاجرانه و دنیوی است، علمی است متسافل، و همانگونه که برخی انسان‌ها در مرتبه {اسفل السافلین} (تین: 95، آیه5) قرار دارند و خدایشان {الأَسفَلین}(صافات: 38، آیه98) نامیده، باید اسفل همه علومش
نامید.

و اگر نگاهش به انسان نگاهی است جامع، یعنی تنها به ادرار و مدفوع و نبض و خون و حرارت بدن و این قبیل امور نمی‌پردازد، بلکه روح باقی او را در آیینه بدنش تماشا می‌کند، و راهش را به سوی ابدیت و جاودانگی هموار می‌کند، و دنیا را برای آخرت و آسایش اخروی و بدن را برای روح و آسایش روحی می‌خواهد، یک درجه بالاتر آمده و در مرتبه متوسط جای می‌گیرد، و اگر تمام امکانات را در مسیر قرب الی الله قرار می‌دهد، طب متعالی است.

کتابنامه

1 . قرآن مجید
2 . نهج البلاغه
3 . ابن سینا. (1379ق). الإشارات و التنبیهات. تهران: مؤسسة النصر، مطبعة الحیدری
4 . ------- (1404ق). الشفا، الإلهیات. قم: کتابخانه آیة الله مرعشی
5 . ------ (1370). قانون در طب. ترجمه عبدالرحمان شرفکندی. چاپ ششم. تهران: انتشارات سروش
6 . حنا الفاخوری. (1377). تاریخ فلسفه در جهان اسلام. ترجمه عبدالمحمد آیتی. چاپ پنجم. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
7 . ذوالنور، رحیم. (1367ش). در جستجوی حافظ. چاپ دوم. تهران: انتشارات زوار
8 . صدرالمتألهین. (1387ق).  الاسفار الأربعة. قم: مکتبة مصطفوی
9 . --------- (1346ش). الشواهد الربوبیه. تصحیح سیدجلال الدین آشتیانی. مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد
10 . طوسی، خواجه نصیرالدین. (1379ق). شرح الإشارات.
11 . قمی، شیخ عباس. (1355ق). سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار. نجف: مطبعة النجف.
12 . مجلسی، محمد باقر. (بی تا) بحارالأنوار. تهران: دار الکتب الإسلامیه
13 . معین، محمد. (1371ش). فرهنگ فارسی. ج6. چاپ هشتم. تهران: انتشارات امیرکبیر.
14 . ملکشاهی، حسن. (1363ش). ترجمه و شرح اشارات. تهران: انتشارات سروش.
15 . مولوی، جلال الدین محمد بلخی. (1338).  کلیات مثنوی. تهران: انتشارات کتابفروشی اسلامیه.
16 . ویل دورانت. (1344ش). لذات فلسفه. ترجمه عباس زریاب خویی. تهران: شرکت سهامی نشر اندیشه.