نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیأت علمی گروه معارف اسلامی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، بندرعباس
2 دانشیار فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قم
چکیده
نوشتار پیش رو در صدد بررسی دیدگاه ملاصدرا در خصوص وجوه تمایز عارف از پیامبر و سنجش دیدگاه دکتر سروش و همفکران وی در مساله یکسان انگاری پیامبر و عارف است. از نظر سروش گوهر اساسی وحی و تجارب عرفانی امری مشترک است با این تفاوت که پیامبر بر خلاف عارف در پی تجربه دینی خویش مسئولیت جدیدی را احساس می نماید که همان مفهوم نبوت وی محسوب می شود. در حوزه تفکر حکمت متعالیه عارفان حقیقی، جایگاه رفیعی دارند؛ اما این به معنای همطرازی آنها با مقام شامخ نبوت نیست. ملاصدرا معتقد است پیامبر در قوس نزول (جایگاه وحی الهی) یگانه بوده و هیچ عارف و اساسا موجودی در این قوس حضور ندارد. اما در قوس صعود که همان جایگاه معرفتی نبی و عارف است؛ این دو در مکاشفه و شهود عالم خیال و عقل با یکدیگر اشتراک دارند؛ با این تفاوت که شهود پیامبر از عوالم عقلی، به جهت ورزیدگی اخلاقی و شرعی نفس و قوای نفسانی ایشان و اتم اشتداد وجودی و کمالی آن در فرایند وحدت نفس با آگاهی و ادراکات، قرین تاثیر و تاثر عوامل و شرایط درونی و بیرونی پیامبر و بروز ابهام و عدم وضوح نیست. در نتیجه وجهی برای بروز دخل و تصرف و دستکاری قوای نفسانی پیامبر در فرایند دریافت چه در قوس صعود و چه در قوس نزول وجود نخواهد داشت.
تازه های تحقیق
5-نتیجه گیری
در مقاله حاضر مساله یکسان انگاری پیامبر و عارف و اشتراک گوهر وحی و دیگر تجارب دینی به عنوان یکی از لوازم و پیامدهای تئوری تجربه نبوی بر اساس مبانی وحی شناختی و معرفت شناختی حکمت متعالیه مورد بررسی و نقد قرار گرفته شده است. این بررسی مؤید این است که ملاصدرا در حوزه دریافت وحی و تحصیل تجارب و مکاشفات عرفانی دو گونه تمایز و تعالی را برای پیامبر در نسبت به عارفان متشرع حقیقی قائل است. در قسم اول وی ضمن تأکید بر دریافت وحی نبوی در قوس نزول، معتقد است پیامبر در قوس نزول که همانا جایگاه دریافت وحی و کلام خداوند است؛ هیچ همراه و همطرازی در بین مخلوقات ندارد و در واقع قوس نزول و تمایز وحی شناختی ای که مورد تاکید قرآن نیز هست اساسا اختصاص به پیامبر دارد. مع الوصف پیامبر و عارف از نظر صدرا در قوس صعود نیز با یکدیگر کاملا متفاوت هستند. این تفاوت به گونه ای است که می توان گفت پیامبر در قوس صعود نیز بی همتا و یگانه می باشد. صدرالمتألهین قوس صعود را جایگاه مشترک معرفتی پیامبر و عارف می داند که هر دوی ایشان به واسطه ارتقاء نفسانی صاحب نوعی از مکاشفه و شهود از عوالم عقلانی میگردند. اما تفاوت و تعالی عمده پیامبر در نسبت به عارف بدان جهت است که نفس پیامبر به واسطه تخلق به اخلاقیات شرعیه و ظرفیت وجودی ویژهای که دارد؛ در نهایت ورزیدگی قرار داشته به گونهای که بر خلاف سایر نفوس بشری فاقد هرگونه تأثر در نسبت به شرایط درونی و بیرونی میباشد. نفس پیامبر به جهت اتم و اشد اشتداد وجودیاش در فرایند وحدت عاقل و معقول، شهودی کاملا واضح و متمایز را از عوالم عقلانی تحصیل میکند؛ بنابراین کمترین وجهی برای هر گونه دخل و تصرف احتمالی قوای نفسانی وی در دریافت هایش وجود نخواهد داشت
پی نوشتها
- این مطلب بدان جهت است که دیدگاه های مستشرقین و اسلام شناسان غیر مسلمان در این خصوص عمدتا مشتمل بر جنبههایی غیر علمی و بدور از انصاف بوده و عمدتا در بردارنده نوعی از انکار و ابتذال نسبت به مقام قدسی نبوت پیامبر عظیم الشان اسلام میباشد.
- این مدعا بدان جهت است که نبوت و لوازم آن چه به لحاظ مفهومی و چه به لحاظ مصداقی در دو حوزه اسلام و مسیحیت به جز در لفظ شباهت چندانی با یکدیگر ندارند و لذا ورود و تعمیم مباحث مطرح در حوزه شناخت وحی در سنت مسیحی به الهیات اسلامی و یکسان سازی مباحث در فرایندها و نتایج، به زبان اهل منطق، از سنخ مغالطه اشتراک لفظ است.
- این دو در مقام انتقال دریافت های خویش نیز با یکدیگر متفاوت هستند که نمود بارز آن را می توان در شطحیات عرفانی مشاهده نمود. برای اطلاع بیشتر در این باره رک: نجاتی، 1393 : 49-60.
- مضاف بر میزان صعود در عوالم فرامادی، پیامبر و عارف در مساله گذار از مادیت نیز با یکدیگر متفاوتند. زیرا صعود عارف حقیقی در عوالم فرامادی غالبا مستلزم گذار و عدم التفات ایشان به عوالم مادی و جسمانی بوده است؛ اما صعود پیامبر به جهت شاخصه های وجودی و ماهیت رسالت ایشان، عموما در بردارنده انقطاع از عالم مادی نیست.
- لازم به ذکر است که عمدتا این ابهام یا در حوزه زبان شناختی و ذیل مساله کژتابی زبانی، زیبایی شناسی و احتیاط زبانی عارف مورد واکاوی قرار گرفته و یا ناشی از ابهامات شنوده دانسته شده است.برای اطلاع بیشتر ر-ک: استیس, 1371: 265-266؛ غزالی، 1364: 56.
- دکتر سروش در شش مقاله اخیر«محمد(ص)راوی رؤیاهای رسولانه» ضمن انکار وجه نزولی و خطابی وحی، حقیقت وحی را عبارت از خواب و رؤیا و قرآن را خوابنامه پیامبر میداند که نیازمند تعبیر معبران است و نه تفسیر مفسران. رک: سروش، 1392.
- برای اطلاع بیشتر در این باره رک: نجاتی، محمد، بهشتی، احمد، 1392: 125-137.
- این مساله که اخلاق لازمه و مبنای هرگونه آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت است امروزه در تفکرات متعددی از جمله در روانشناسی معاصر قابل مشاهده است.
- صدرا استکمال قوای عملی را در طی چهار مرتبه می داند: اول، تهذیب ظاهر با انجام قوانین و نوامیس الاهی و شرایع نبوی؛ دوم، تهذیب باطن و تطهیر قلب از ملکات و اخلاق پست و ظلمانی؛ سوم، تنویر باطن و قلب با صورت های علمی و چهارم فنای نفس از ذات خود و مشاهده پروردگار و بزرگی های او(ملاصدرا، 1382 : 248-249).
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The distinction between mystic and Prophet in transcendental thesophy; Studing of some contem Porary theorizer
نویسندگان [English]
- mohammad nejati 1
- mohsen izadi 2
1 . Medical University of Maaref department Hormozgan, Bandarabbas. Mnejati1361@yahoo.com
2 Associate Professor of philosophy and theology of Qom University.
چکیده [English]
This article wants to examine the difference between the mystic and the prophet from Mulla Sadra's perspective and to critique the problem of Equality the Prophet and the mystic from the point of view of Dr. Soroush and his contemporaries. From Soroush's point of view, the foundation of revelation and mystical experience are same. But the Prophet, after experiencing the mystical experience, feels a new responsibility, Unlike the mystic. True mystics have a high place in transcendent wisdom, but the mystic can’t be the same with the noble position of Prophet. From Mulla Sadra's view, the Prophet is alone in the descending arc and there are no mystics in this arc. But in the Climbing arc, the Prophet and the mystic are present and share in the discovery of the world of imagination and reason. But Prophet's discovery of the above-mentioned worlds is not ambiguous and is not affected by the Prophet's inner and outer factors unlike the mystic, which is due to the moral and religious skilling of Prophet's soul and The Prophet soul’s gradation Because of the unity with his consciousness. Consequently, because of The discovery of the Prophet is clear, there is no reason to manipulate and interfere Prophet's soul in the receiving process, whether in ascending or descending arches.
کلیدواژهها [English]
- mulla sadra
- surush
- prophet
- mystic
- descending arc
- Climbing ar