منشأ غیرمادی ادراک و وجود غیرمادی نفس مبنایی است که در برخی روایات و از جمله روایت اهلیلجه، بر آن تأکید شده است. این روایت با تأکید بر غیرمادی بودن ادراک و منشأ آن، حاوی استدلالهایی است که در گفتوگو میان دیدگاه مادیانگاری (طبیب هندی) و مجردانگاری (امام صادق ع)، ارائه شده است. با توجه به این روایت، ادراک حقیقتی غیرمادی دارد و منشأ ...
بیشتر
منشأ غیرمادی ادراک و وجود غیرمادی نفس مبنایی است که در برخی روایات و از جمله روایت اهلیلجه، بر آن تأکید شده است. این روایت با تأکید بر غیرمادی بودن ادراک و منشأ آن، حاوی استدلالهایی است که در گفتوگو میان دیدگاه مادیانگاری (طبیب هندی) و مجردانگاری (امام صادق ع)، ارائه شده است. با توجه به این روایت، ادراک حقیقتی غیرمادی دارد و منشأ ادراک یا همان نفس نیز مجرد است. از سویی در سه مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه با عنایت به ویژگیهای غیرمادی ادراک و مدرِک، استدلالهایی به نفع تجرد نفس اقامه شده است و از سوی دیگر فیلسوفان ذهن با عنایت به ویژگیهای کیفی ادراک تبیینهایی به نفع تجرد ادراک ارائه کردهاند. رویکرد غیرمادی به نفس نقطه تلاقی سه رویکرد دینی با عنایت به روایت اهلیلجه، فلسفه اسلامی و فلسفه ذهن است. نقطه مشترک هر سه رویکرد در استفاده از روش شهودی در ارائه استدلالهای فلسفی بر مدعای تجرد ادراک و منشأ آن است. در این پژوهش، به پرسش چیستی ادراک و منشأ آن با توجه به روایت اهلیلجه و با عنایت به شواهدی از علمالنفس فلسفی پاسخ داده میشود.
سید علیرضا کبیری[1]
این نوشتار در پی آن است که نشان دهد در استعمالات دینی و به ویژه قرآنی، معنای ظاهری قلب همان عضو صنوبری است که در سینه جای دارد؛ ولی معنای واقعی آن، همان گوهر ذات آدمی است، و همان نفسی است که در تعریف آن گفته میشود: «کمال اول جسم آلی است که با قوای دراکه و فعاله شناخته میشود» گاهی به این گوهر شریف روح نیز گفته ...
بیشتر
سید علیرضا کبیری[1]
این نوشتار در پی آن است که نشان دهد در استعمالات دینی و به ویژه قرآنی، معنای ظاهری قلب همان عضو صنوبری است که در سینه جای دارد؛ ولی معنای واقعی آن، همان گوهر ذات آدمی است، و همان نفسی است که در تعریف آن گفته میشود: «کمال اول جسم آلی است که با قوای دراکه و فعاله شناخته میشود» گاهی به این گوهر شریف روح نیز گفته میشود؛ چرا که آیه کریمه «نفخت فیه من روحی» بیانگر این است که آدمیت حضرت آدم× و قابلیت وی برای مسجود شدن فرشتگان زمانی بود که او از روح منفوخ الهی برخوردار شد. عقل به معنای اسم ذات، همان قوه دراکه ای است که برتر از حس و وهم و خیال است، و کارش ادراک کلیات و صدور احکامی در بعد نظر و در بعد عمل است و به دو قسم عقل نظری و عقل عملی تقسیم میشود. اگر قلب از راه تزکیه و تهذیب نورانیت پیدا کند، عقل را هم به نور خویش منور میکند، و به تفکرات و تأملات مفید روی میآورد، و در غیر این صورت، به شیطنت و مکر و حیلت میپردازد.
[1]. کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد علوم و تحقیقات تهران. Az.kabiri@gmail.com