شرافت زبردست؛ محمدحسین ایراندوست؛ حسن معلمی
دوره 13، شماره 24 ، فروردین 1400، ، صفحه 116-133
چکیده
تبیین ماهیت حرکت قطعیه و توسطیه و تحقق خارجی آنها از مسائل مهم در مباحث فلسفه است. در این زمینه دیدگاههای مختلفی وجود دارد که شاخصترین آن دیدگاهِ ابنسینا و ملاصدرا است. هر کدام از این دیدگاهها، دارای الزامات و نتایج متفاوتی است. این نوشتار سعی دارد به تحلیل نظرات این دو فیلسوف در زمینه ماهیت حرکت و نتایج هر یک بپردازد و در ...
بیشتر
تبیین ماهیت حرکت قطعیه و توسطیه و تحقق خارجی آنها از مسائل مهم در مباحث فلسفه است. در این زمینه دیدگاههای مختلفی وجود دارد که شاخصترین آن دیدگاهِ ابنسینا و ملاصدرا است. هر کدام از این دیدگاهها، دارای الزامات و نتایج متفاوتی است. این نوشتار سعی دارد به تحلیل نظرات این دو فیلسوف در زمینه ماهیت حرکت و نتایج هر یک بپردازد و در مقاله حاضر به لحاظ جمعآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و به لحاظ ماهیت روش از روش توصیفی وتحلیلی استفاده شده است. ازیافتههای مقاله این است که ابنسینا قائل به وجود خارجی حرکت توسطیه است وحرکت قطعیه را خیالی وتوهمی میداند؛ امّا ملاصدرا حرکت قطعیه را واقعی و در خارج موجود میداند و آن را یک امرمتصل سیّال میداند که وجود واحد شخصی دارد که کلّ آن در کلّ زمان است. درک این حقیقت راه را برای حرکت جوهری و رفع موانع آن هموار ساخت و با اثبات حرکت جوهری بسیاری ازمسائل غامض فلسفی از قبیل معاد جسمانی، حدوث و قدم عالم و...حل شد.
عبد العلی شکر؛ علیرضا فارسی نژاد
دوره 11، شماره 20 ، فروردین 1398، ، صفحه 49-74
چکیده
از جمله مباحثی که ریشه در کلمات فلاسفه پیشین دارد، بحث از علل مادی و جسمانی است. فلاسفه بر این عقیدهاند که علل جسمانی نمیتواند دارای آثار نامحدود باشد. برای اثبات این ادعا، به لزوم «وضع و محاذات» به عنوان شرط تاثیر این علل تمسک جستهاند. برخی از حکمای متاخر نظیر حاجی سبزواری و علامه طباطبایی علاوه بر این برهان، از «حرکت ...
بیشتر
از جمله مباحثی که ریشه در کلمات فلاسفه پیشین دارد، بحث از علل مادی و جسمانی است. فلاسفه بر این عقیدهاند که علل جسمانی نمیتواند دارای آثار نامحدود باشد. برای اثبات این ادعا، به لزوم «وضع و محاذات» به عنوان شرط تاثیر این علل تمسک جستهاند. برخی از حکمای متاخر نظیر حاجی سبزواری و علامه طباطبایی علاوه بر این برهان، از «حرکت جوهری» صدرایی نیز بهره برده و برهان دیگری برای این مدعا اقامه کردهاند. اگر فعل و اثر فاعل جسمانی بر اساس این براهین، متناهی باشد، انفعال و یا تاثیرپذیری امور جسمانی نیز نمیتواند غیرمتناهی باشد؛ زیرا آنچه حکم به عدم تناهی آن میشود، اثر فاعل و علت جسمانی است. این تاثیر، مستلزم یک متاثر است که همان انفعال امر جسمانی است که به دلیل تناهی اثر فاعل، نمیتواند نامحدود باشد. در این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی و با هدف ارزیابی دو دلیل مذکور، نشان داده میشود که این ادله در اثبات مدعای خود استحکام لازم را ندارند؛ به گونهای که علاوه بر ناهماهنگی با برخی اصول مبرهن فلسفی، برخی از شواهد دینی نیز خلاف آن را تایید میکند و نشان میدهد که یک امر جسمانی در انفعال و تاثیرپذیری، محدودیتی ندارد. حاصل تحقیق حاکی از آن است که مطابق برخی از شواهد فلسفی و دینی، انفعال نامحدود امور جسمانی غیر ممکن نیست.