فلسفه
علی محمد قهرمانی؛ احمد بهشتی؛ محمد سعیدی مهر
دوره 12، شماره 23 ، مهر 1399، ، صفحه 96-113
چکیده
چکیدهعقل و بهتبع آن، فلسفه بهعنوان نماد عقلگرایی یکی از مهمترین مؤلفههای شکلگیری معرفت دینی در رابطه دوسویه عقل و نقل است.در این میان علامه طباطبائی با احصاء راههای معرفت دینی به،وحی،عقل،کشف و شهود قلبی، با بهکارگیری این سه سعی در ایجاد رویکردی اتحادی در حوزة معرفت دینی داشته است.لیک استاد حکیمی با طرح بحث تفکیک و همچنین ...
بیشتر
چکیدهعقل و بهتبع آن، فلسفه بهعنوان نماد عقلگرایی یکی از مهمترین مؤلفههای شکلگیری معرفت دینی در رابطه دوسویه عقل و نقل است.در این میان علامه طباطبائی با احصاء راههای معرفت دینی به،وحی،عقل،کشف و شهود قلبی، با بهکارگیری این سه سعی در ایجاد رویکردی اتحادی در حوزة معرفت دینی داشته است.لیک استاد حکیمی با طرح بحث تفکیک و همچنین ابداع اصطلاحاتی چون عقل خود بنیاد دینی و عقل دفائنی، در پی القای بینیازی متون دینی از فهم فلسفی است. این مقاله با روش کتابخانهای و مقایسۀ آثار این دو به بررسی موضوع پرداخته است که یافتهها، حاکی از عدم تناظر دو دیدگاه و روش اتخاذی آنان است و هرچه طباطبایی را شخصی فیلسوف و عامل به فلسفه در طریق معارف دینی میبینیم،حکیمی را در حال ستیز و گریز از فلسفه مییابیم. بهگونهای که حکیمی با تأکید بر خودکفائی و حجیت ظواهر متون دینی،هرگونه کنکاش فلسفی در متون دینی را مردود میداند.