فرهنگهای مختلف، روشهای متفاوتی برای زندگی انسان ارائه میدهند که برخاسته از نگرشهای متفاوت آنها به عالم هستی و انسان است و ارزیابی هر کدام از این سبکهای زندگی، نیازمند تحلیل دقیق و عمیق مبانی آنها است. از بین مبانی سبک زندگی، خودشناسی از مهمترین مبانی محسوب میشود و سؤال مهم در این بحث، تأثیر خودشناسی بر سبک زندگی و تحلیل ...
بیشتر
فرهنگهای مختلف، روشهای متفاوتی برای زندگی انسان ارائه میدهند که برخاسته از نگرشهای متفاوت آنها به عالم هستی و انسان است و ارزیابی هر کدام از این سبکهای زندگی، نیازمند تحلیل دقیق و عمیق مبانی آنها است. از بین مبانی سبک زندگی، خودشناسی از مهمترین مبانی محسوب میشود و سؤال مهم در این بحث، تأثیر خودشناسی بر سبک زندگی و تحلیل نحوه این تأثیرگذاری است. بدین منظور در این نوشتار با روش تحلیلی - توصیفی، با تبیین هویت و حقیقت انسان و جایگاه او در عالم هستی و بر اساس ارتباط تنگاتنگ لایههای وجودی انسان، تأثیر خودشناسی بر سبک زندگی اسلامی، و تأثیر سبک زندگی بر تکامل انسان بررسی شدهاست و از منظر عقل و دین نحوه این تأثیرگذاری مورد تبیین و تحلیل قرار گرفتهاست. در آموزههای دینی از یک طرف، باورهای اعتقادی انسان مؤمن در رفتارهای او بروز پیدا میکند که ثمره آن، سبک زندگی خدامحور، آخرتگرا، کرامتخواه و جامعنگراست و از طرف دیگر کوچکترین رفتار در زندگی انسان، در رسیدن به تکامل روحی او تأثیر گذار است. بر اساس براهین عقلی نیز، حرکت استکمالی انسان در همین عالم مادی آغاز میشود و نفس انسان با حرکت جوهری خود به بالاترین درجات کمال روحی و معنوی دست مییابد.
دانش فقه مبتنی بر نوعی انسانشناسی و عقل شناسی است، زیرا موضوع اصلی فقه انسان مکلف و مهمترین منبع آن عقل میباشد و اساسا انسان و عقلمحور و مقوم تشریع اسلامی است. اما از آنجا که شناخت انسان و عقل بحثی کلامی و از مبادی فقه به حساب میآید، به طور متمرکز و مستقیم در دانش فقه و اصول فقه مورد بررسی و تحقیق قرار نمیگیرد، از همین ...
بیشتر
دانش فقه مبتنی بر نوعی انسانشناسی و عقل شناسی است، زیرا موضوع اصلی فقه انسان مکلف و مهمترین منبع آن عقل میباشد و اساسا انسان و عقلمحور و مقوم تشریع اسلامی است. اما از آنجا که شناخت انسان و عقل بحثی کلامی و از مبادی فقه به حساب میآید، به طور متمرکز و مستقیم در دانش فقه و اصول فقه مورد بررسی و تحقیق قرار نمیگیرد، از همین رو عقلشناسی و انسانشناسی فقیه در خارج از دانش فقه و اصول شکل میگیرد، در عین حال مباحث متفرقه ای در سه دانش فقه، قواعد فقه و اصول فقه مستقیم یا غیر مستقیم در باره انسان و عقل وجود دارد که عقل و انسانشناسی خاصی را به دست میدهد. در این مقاله برخی از این مباحث مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است که تا حدود زیادی انسان و عقل را در نظام فقه اسلامی نشان میدهد.